هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و انتشارش در کم خبر به معنای تاییدش نیست
بررسی روابط با جمهوریآذربایجان با حضور احد قضایی و محسن پاکآئین سفرای اسبق ایراننشست واکاوی روابط ایران و آذربایجان و تاثیر عوامل بیرونی در ایجاد تنش در کشور با حضور محسن پاکآئین و احد قضایی، سفرای پیشین ایران در جمهوری آذربایجان در سری گفتوگوهای روزنامه اطلاعات با عنوان «راه گفتگو» در دفتر این روزنامه برگزار شد. در این گفتوگو سفرای اسبق ایران در آذربایجان ریشههای اختلاف بین دو کشور و نحوه رفع این اختلافات را واکاوی کردند. به عقیده پاکآئین، انسدادی در روابط رسمی بین دو کشور وجود ندارد، اما قضایی معتقد است، مشاوره برخی جریانهای غیررسمی از جمله طلبههای جمهوریآذربایجان در قم مانع پیشرفت روابط دو کشور است.آذربایجان؛ فرصت یا تهدید؟احد قضایی: در ابتدای کار من در وزارت خارجه، هم تودهایهای زیادی در آذربایجان بودند، هم حامیان پیشهوری که به برخی نقاط جمهوریآذربایجان تبعید شده بودند. از سال 61 تا ۶۲ من سرکنسول ایران در باکو بودم. در دوره پنجم مجلس، رئیس گروه دوستی ایران و آذربایجان بودم و بعد از دوران نمایندگی مجلس بهعنوان سفیر ایران به آذربایجان اعزام شدم. آذربایجان فرصت بسیار خوبی برای ایران بوده و هست. همین امروز هم اگر درست قدم برداریم، جمهوریآذربایجان سکوی حضور ما در کشورهای سیآیاس است که زبان همدیگر را بلدند. آذربایجانیها خودشان را در مقابل ایرانیها غریب حس نمیکنند.این فاصله را ما خودمان ایجاد کردهایم. این ما هستیم که درست عمل نکردیم و این فرصت را به تهدید تبدیل کردهایم. من یک بار در دوره سفارتم و بعد از اینکه ایران جنگندههایش را بر فراز خزر و کشتی بریتیش پترولیوم به پرواز درآورد با وزیر دفاع آذربایجان ملاقاتی داشتم. در آن زمان جو بسیار سنگینی ایجاد شده بود و جمهوریآذربایجان وحشت کرده بود که ایران میخواهد حمله کند. وزیر به من گفت ما استقلال را با مبارزه و انقلاب بهدست نیاوردهایم. شوروی از هم پاشیده و ما استقلال پیدا کردیم و الان میخواهیم این استقلال را به هر قیمتی حفظ کنیم. ایران کشور قدرتمندی است و هر وقت اراده کند میتواند ما را ببلعد، ولی ما تصمیم داریم این استقلال را به هر قیمتی حفظ کنیم. آن زمان میگفتند ما با ارمنستان که فقط دو میلیون جمعیت دارد، نمیتوانیم بجنگیم، پس با ایران قطعا نمیتوانیم، ولی اگر تهدید ایران را جدی بگیریم خودمان را میاندازیم در آغوش یکی از ابرقدرتها. این را وزیر دفاع یک کشور به ما گفته است.محسن پاکآئین:جمهوری اسلامی ایران و جمهوریآذربایجان دارای بیشترین اشتراکات ممکن هستند؛ هیچ دوکشور همسایهای را در دنیا پیدا نمیکنید که به این میزان اشتراک داشته باشند؛ بنابراین واقعیت این است که فرصتهای ما در آذربایجان و متقابلا فرصتهای آذربایجان در ایران بیشتر از تهدید هست. من معتقدم تهدیدی نه از جانب ما برای آذربایجان هست و نه از جانب آنها علیه ما. ما دچار تهدیدانگاری شدهایم. بهخاطر همین تهدیدانگاریها روابط ما دچار فرازونشیب بوده است. هر زمان روابط فرصتمحور بوده، ما برنده شدهایم و هر وقت تهدیدمحور شده، ما دچار مشکل جدی شدهایم.جمهوریآذربایجان، ایران را متهم میکند به اینکه چون یک زمانی این کشور از خاکش جداشده، ممکن است چشمداشتی به آذربایجان داشته باشد. این اتهام از ابتدای استقلال این کشور مطرح بوده، درحالیکه اصلا چنین چیزی نیست و ایران هیچوقت چشمداشتی به خاک هیچیک از همسایگان از جمله جمهوریآذربایجان نداشته است. ما سالیان دراز از تمامیت ارضی آذربایجان در عمل دفاع کردهایم. زمانی که ارمنستان به آذربایجان حمله کرد و هفت شهر را اشغال کرد، قصد داشت به نخجوان هم حمله کند و آن را اشغال کند. در همان زمان آیتالله هاشمی زنگ زد به رئیسجمهور ارمنستان و گفت اگر بخواهید سمت نخجوان بروید با ما طرفید. سالیان دراز است که آذربایجانیها از خاک ایران اقلام لجستیکی و سلاح به سمت نخجوان حمل میکنند. اگر ما طرف ارمنستان بودیم، چنین اجازهای میدادیم؟ در مقاطع مختلف ما همیشه از تمامیت ارضی این کشور دفاع کردهایم. در همین مسئله قرهباغ، روسیه طرفدار ارمنستان بود. اساسا ارمنستان با کمک ارتش روسیه توانست مناطق قرهباغ را که در جنگ ۴۴روزه آزاد شدند، اشغال کند. غربیها لابی ارمنستان بودند. روسای گروه مینسک، فرانسه، آمریکا و روسیه بودند که همه طرفدار ارمنستان هستند. تنها کشوری که ایستاد و از تمامیت ارضی آذربایجان دفاع کرد و گفت قرهباغ جزو خاک جمهوریآذربایجان است، ایران بود. ما نهتنها تهدید نبودهایم، بلکه به آذربایجان کمک هم کردهایم که تمامیت ارضی خود را حفظ کند؛ اما همیشه این اتهام را به ما میزنند که ایران چشمداشت به خاک آنها دارد. از طرفی، وجود عدهای پانآذریست در آذربایجان باعث شده بود که از ابتدای استقلال آذربایجان، این تصور ایجاد شود که آنها میتوانند آسیب جدی به ایران بزنند. تهدید باید بتواند تغییر بنیادین در یک اجتماعی ایجاد کند. درحالیکه پانآذریست و پانترکیست در جهان نفسهای آخرشان را میکشند. حتی خود ترکها هم به این مسئله باور ندارند. در جمهوریآذربایجان هم این پانآذریستها اگر حمایت آمریکا را نداشتند، از بین رفته بودند. دستگاهی در آمریکا روی قومیتهای ایران کار میکند و به آنها پول میدهند. یک بار در اسنادشان نوشتند که بین کنگره آذربایجانیهای جهان دعوا شده که چرا این پولها را درست بین ما تقسیم نمیکنند. احزاب قومگرا در جمهوریآذربایجان، همه مخالف حزب الهام علیاف هستند. خود الهام علیاف بارها به ما گفته که اینها به دنبال انقلاب مخملی در آذربایجان هستند. یعنی نه مردم و نه دولت در آذربایجان از این پانآذریستها حمایت نمیکنند. این تهدیدانگاریها، اما باعث شد ما فرصتها را فراموش کنیم. ما باید فرصتمحوری را در دستور کار قرار دهیم. برخی مسائل راهحل دارد و باید از مسیر دیپلماتیک حل شود.تاثیر جریانهای ثالثواقعیت این است که از دید من، ما باعث شدیم که جمهوریآذربایجان از ترکیه و اسرائیل کمک بگیرد. قبل از آغاز جنگ ۴۴روزه، آقای باقری (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح) سفری به باکو داشت. آذریها از ایران کمک خواستند. البته نگفتند میخواهیم حمله کنیم، ولی کمک نظامی خواستند و ایران هم قول هرگونه سلاح به جز پهپاد را داده بود. در جنگ امروز برخی ابزارهای نظامی کاربردهایی دارند که با سیستم دیگری قابل جایگزین شدن نیستند. از آنجایی که آذریها آماده بودند سرزمینشان را آزاد کنند، به آمریکا رجوع کردند که از آنها پهپاد بگیرند و آمریکا گفت از اسرائیل بگیرید. آن زمان در آمریکا دوره انتخابات ریاستجمهوری بایدن بود و سرگرم انتخابات بودند. در ایران هم انتخابات ریاستجمهوری در جریان بود. نه ایران و نه آمریکا تمرکزی روی جمهوریآذربایجان نداشتند و این یکی از ابتکارات علیاف بود که از این فرصت استفاده کرد و به سمت روسیه رفت و چراغ سبز را از روسیه گرفت. چند روزی از شروع جنگ ۴۴روزه نگذشته بود که من با آقای ایروانی، معاون وقت آقای شمخانی که الان سفیر ایران در سازمان ملل است، ملاقاتی داشتم. یقین داشتم علیاف بدون چراغسبز روسیه نمیتواند کاری بکند. چون روسیه در ایروان پایگاه نظامی دارد. در شورای عالی امنیت ملی یک جلسه دوساعتونیمه داشتم و گفتم در این جنگ آذربایجان پیروز میشود و ارمنستان متجاوز است و سرزمین اسلامی را اشغال کرده است. استدلالم این بود که اصلا فرض کنیم هر دو ارمنی بودند یا هر دو مسلمان بودند؛ باز هم این ارمنستان است که به آذربایجان حمله کرده است. از نظر قانون اساسی ما مجبوریم علیه ظالم به نفع مظلوم موضعگیری کنیم. این جلسه خیلی طول کشید و نهایتا آخرین جمله این شد که ما نمیتوانیم این کار (بستن مسیر ارمنستان) را انجام دهیم، چون ارمنستان محور ارتباطاتی ما در شرایط تحریم بوده و ما نمیتوانیم این موضع را بگیریم.من استدلال کردم که لازم نیست وارد جنگ شوید، فقط کافیست ارمنستان را تهدید کنید که اگر سرزمینهای اشغالشده که رهبری هم میگویند، قرهباغ برای آذربایجان است و سازمان ملل هم قطعنامه مشابه داده، آزاد نکند، ما راه مواصلاتیتان را میبندیم. حتی لازم نیست این تهدید را انجام دهید، چون این جنگ قطعا به پیروزی آذربایجان میانجامد. اما با این تهدید موقعیت ما در افکار عمومی جمهوریآذربایجان برجسته میشود. آخرین جمله این شد که ما نمیتوانیم این کار را بکنیم. برخی میگویند راه ایران به اروپا از ارمنستان میگذرد. این اصلا درست نیست. ارمنستان اصلا ارتباطی به اروپا ندارد. راهی که از طریق ارمنستان به اروپا میرود، در صورتی که گرجستان موافقت نکند، کور میشود. راه ما به اروپا از طریق آذربایجان یا ترکیه است. راه از سمت ارمنستان در واقع یک راه کمکی است.یک بار بعد از پذیرش قطعنامه و در جریان دیدار پاشینیان و علیاف در مسکو و امضای قرارداد صلح، ارمنستان گنجه را با راکت زد. همان موقع رهبری در سخنانشان یک جمله به کار بردند و گفتند قرهباغ مال آذربایجان است و سرزمین اسلامی است. بعد از این صحبت رهبری دیگر ارمنستان جرات نکرد حتی یک راکت هم به نخجوان بزند. من وقتی این را به آذربایجانیها گفتم، گفتند این را اول هم میتوانستید بگویید و این همه کشته نمیشدند. این موضع ایران را میدانستند، اما ایران باید در آغاز جنگ اعلام میکرد.موضوع اسرائیل یک موضوع واقعی است. روابط جمهوریآذربایجان و رژیم صهیونیستی، یک رابطه واقعی و درازمدت است و میتواند بهعنوان یک خطر روی روابط دو کشور اثر منفی بگذارد، و همچنان هم گذاشته است. مقامات نظامی جمهوریآذربایجان به من گفتهاند که در اوایل جنگ قرهباغ دنبال خرید سلاح بودیم و در همین رابطه 30کشور را مورد مطالعه قرار دادیم. از این میان یکسری از اقلام را از آمریکاییها خواستیم که گفتند تهیه میکنند. وقتی مرحله نهایی شد، گفتند از اسرائیل بخرید. یعنی هدایتکننده خرید سلاح از اسرائیل، آمریکا بود. این یک امر اخیر نیست. سفر سردار باقری هم دو سال پیش انجام شد. از آن زمان اسرائیل فروشنده سلاح به جمهوریآذربایجان شد و همیشه هم توجیه آذربایجان این بود که ما نیازمند سلاح هستیم و به همین دلیل با اسرائیل رابطه داریم. اینها گفتند پول میدهیم اسلحه میخریم و اسرائیل هیچ منتی هم بر ما ندارد. اگر کشورهای دیگر به ما سلاح بدهند، ما از اسرائیل نمیخریم.دومین توجیه این بود که ما میخواهیم از لابی یهودیها، علیه لابی ارمنیها در دنیا در موضوع قرهباغ استفاده کنیم. این هم یک توجیه غلط است، چون همه جا لابی ارامنه و یهود با هم بودند. در خود اسرائیل در کنست، لابی یهودیها تحت تاثیر لابی ارمنیهاست. هیچوقت اینطور نبوده که لابی یهودیها در جهان کمکی به لابی آذریها کرده باشد.رژیم صهیونیستی هم رفتار صادقانهای با جمهوریآذربایجان نداشته و همزمان با ارمنستان هم رابطه داشته است. ارمنستان قبل از آذربایجان سفیر به تلآویو فرستاد. سه سال پیش ارمنستان سفیر تعیین کرد، ولی در جنگ ۴۴روزه سفیرش را برگرداند. همین سه روز پیش، پاشینیان نخستوزیر ارمنستان به نتانیاهو پیام داد و نخستوزیری او را تبریک گفت. اینها ارتباط امنیتی و اطلاعاتی با هم دارند و ارتباط نظامی با آذربایجان. اسرائیل علاقهمند است که این جنگ ادامه پیدا کند.یکی از اهداف اسرائیل در کشورهای پیرامونی ایران، از جمله جمهوریآذربایجان، تخریب روابط ایران و آن کشورهاست. یکی از دلایلی که برخی از مسائلی که تهدید نبوده، از طرف آذریها تهدید محسوب شده، کار همین لابی یهودیها در جمهوریآذربایجان است. البته آذریها همیشه گفتهاند ما اجازه نمیدهیم اسرائیل تعرض یا سوءاستفادهای از این روابط با باکو بکند و علیه ایران اقدامی انجام دهد.تحرکات رژیم صهیونیستی از سوی ایران رصد میشود. چند بار میخواستند تحرکاتی کنند، اما ایران جلوی آنها را گرفت. یک بار هم پهپادشان را انداختیم. اما بهفرض اینکه باکو صادق باشد و به اسرائیل اجازه ندهد اقدامی علیه ایران کند باز هم این طبیعت اسرائیل است که اگر فرصتی پیدا کند میتواند تهدیدی علیه ایران باشد؛ لذا همیشه یکی از محورهای مذاکره با آذربایجان همین موضوع بوده است. تجربه به من میگوید به هر میزانی روابط ما با جمهوریآذربایجان فرصتمحور شود، رژیم صهیونیستی در آن کشور فرصتهایش را از دست میدهد. هر زمان روابط ما با باکو خوب نبوده، اسرائیل در آنجا جولان داده است. یکی از زمانها همین زمان فعلی است. سالیان دراز بود که آذربایجان به اسرائیل سفیر نفرستاده بود، اما الان فرستاد و این به دلیل روابط سرد بین تهران و باکوست.در همین جنگ ۴۴روزه که جمهوریآذربایجان میخواست سرزمین اشغالشده خودش را آزاد کند و ایران هیچ انگیزهای از خودش نشان نداد، ترکیه از این خلأ خوب استفاده کرد. ترکیه با شعار و گفتار پشت الهام علیاف ایستاد و آذربایجان هم دید که ترکیه تنها کشوری است که بهصورت عملی پشتش ایستاده است. این فرصت طلایی و خوبی شد برای ترکها که بتوانند دل آذربایجانیها را بهدست بیاورند. کشوری که میخواهد سرزمین خودش را آزاد کند، ولو اینکه یک نفر از دور حمایت لفظی هم بکند، برایش معنی دارد. این در حالی است که ترکیه اگر سلاح هم میداد، پولش را میگرفت، اما با اعزام مستشار نظامی ولو با هزینه آذربایجان، از اینها حمایت کرد. زمانِ سفارت من، قضیه کشتی بیپی که یک کشتی هواشناسی بود در حوزه دریایی مورد اختلاف ما و آذربایجان اتفاق افتاد. آقای روحانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی سفری به باکو داشت و قرار شد در این حوزه مورد اختلاف، دو طرف هیچ کاری نکنند تا تکلیف این مرزهای دریایی مشخص شود. من گفتم نظرم این است که در میادین مورد اختلاف مشترکا کار کنیم. کار مشترک از نظر حیدر علیاف پذیرفتهشده بود، ولی ایران بهصورت قطعی نپذیرفته بود. در این شرایط کشتی بیپی وارد محدوده مشترک شد. خود انگلیسیها بعدا اعلام کردند که به ایران خط دادند که ببینید آذریها با شما صادق نیستند و در همان منطقه مورد اختلافی که تصمیم گرفتید کاری نکنید، آذریها کشتی فرستادهاند. یکی از مقامات ما در لندن به تهران آمد و به خدمت آقا رسید و گفت، آذریها بدقولی کردند و کشتی تحقیقاتی فرستادهاند، درحالیکه کشتی بیپی هواشناسی بود. همان جا دستور دادند این کشتی را از منطقه دور کنند. ایران هم هواپیماهای جنگنده فرستاد تا اینها را تهدید کند و ناگهان کل مطبوعات باکو که همه تحت کنترل دولت نبودند و برخی را آمریکاییها و روسها اداره میکردند، اعلام کردند که ایران به جمهوریآذربایجان حمله کرده است. اینها نشان دادند هواپیمای جنگی و کشتی وارد منطقه شده است. ملت آذربایجان وحشت کردند.ما این وضعیت را مدیریت کردیم. حیدر علیاف متوجه شد که این نقشه انگلیسیها بوده است. من روز تعطیل با ایشان ملاقات کردم و گفتم، این نقشه انگلیسیها بوده است. استدلالم هم این بود که دقیقا بعد از برگشت روحانی به تهران، این اتفاق افتاد. روز بعد، روحانی سفیر انگلیس را خواست که تذکر بدهد. سفیر گفت ما دیگر اجازه نمیدهیم کشتی انگلیسی آنجا برود تا اختلاف حل شود. من این را دلیل قرار دادم و به علیاف گفتم این گفتار سفیر نشان میداد که همه اینها طراحی انگلیسیها بوده است. وقتی یک سفیر درجا دستور میدهد ما دیگر نمیگذاریم کشتی انگلیسی آنجا برود، یعنی اینها مطلع بودهاند و طراحی خودشان بوده است. این استدلال را حیدر علیاف پذیرفت و گفت من این موضوع را جمع میکنم و شما هم طرف ایران را جمع کنید که هر روز رسانهها علیه دیگری حرف نزنند. بلافاصله حیدر علیاف برای ایجاد آرامش از ترکیه درخواست کرد که در آسمان جمهوریآذربایجان مانور نظامی بدهد.مردم آذربایجان بهحدی از این مانور خوشحال شدند که از آن روز به بعد دیگر پرچم ترکیه در کنار آذربایجان زده شد. یک روز بعد از این مانور، من در بلوار قدم میزدم و دیدم فردی که گوشه خیابان ترازو گذاشته و مردم را وزن میکند، در کنار پرچم آذربایجان پرچم ترکیه را هم گذاشته است. این سختترین روز برای من بود. ما اینچنین فرصتها را از دست دادیم. اگر روز اول جنگ قرهباغ، ارمنیها را تهدید میکردیم، قطعا ارمنیها کوتاه میآمدند و ما برنده بودیم. هنر ما فرصتسوزی است.اختلافات ترکیه و ارمنستان مقدم بر اختلافات آذربایجان و ارمنستان است. ارمنستان به ترکیه اتهام نسلکشی ارامنه را میزند و خواهان عذرخواهی ترکیه است. از طرفی ارمنستان بخشی از ترکیه را جزو تمامیت ارضی خود میداند و بحث ارمنستانجنوبی را طرح میکند. این مسائل از دیرباز بین این دو وجود داشته است. با وقوع اختلافات آذربایجان و ارمنستان، ترکیه از این فرصت استفاده کرد و در کنار جمهوریآذربایجان قرار گرفت تا بتواند ارمنستان را تضعیف کند. من خودم شاهد بودم که ترکیه در این دو جنگ قرهباغ حتی یک گلوله هم به نفع آذربایجان شلیک نکرد، ولی با دیپلماسی عمومی قوی و از مسیر رسانهها جوری القا کرد که انگار برنده اصلی جنگ قرهباغ، ترکیه بوده است. در همه جبهههای جنگ در این جنگِ ۴۴روزه پرچم خودش را در کنار آذربایجان قرار داد و اینگونه القا کرد که شریک این پیروزی است. جمهوریآذربایجان هم به دلیل اینکه نیازمند یک متحد منطقهای است، بستر را برای این دیپلماسی عمومی ترکیه فراهم کرده است؛ لذا ترکیه در واقع از این مسئله قرهباغ، علیه ارمنستان فرصتطلبی کرده است.ترکیه در این مسیر هیچ هزینهای هم نمیکند، اما تبلیغات گستردهای کرده است. این در حالی است که سپاه ما در جنگ اول حاضر شد و به آذربایجان کمک کرد. ما در این جنگ ۱۵ شهید در حمایت از آذربایجان دادیم. سپاه جلوی حیدر علیاف رژه رفت. ما کمک نظامی به جمهوریآذربایجان کردیم، اما هیچیک از اینها از سوی آذربایجان گفته نمیشود. یکی از دلایلش، دیپلماسی عمومی نهچندان خوب ماست، اما از طرفی آنها از ایراندوستی نگرانند.وقتی جنگ ۴۴روزه تمام شد، در همین ایران خیلی از رسانهها نوشتند برنده این جنگ ترکیه بود و بازنده ایران و ترکیه همین روزها میآید و ناتو را هم روی کولش میآورد و از زنگزور به خزر میرسد. یعنی سادهانگاری کردند و پیچیدگیهای رابطه ترکیه و ارمنستان را درک نکردند. ارمنستان هرگز این اجازه را به ترکیه نمیدهد. الان دو سال گذشته، آیا ارمنستان حاضر شده این دالان را برای آذربایجان و ترکیه باز کند؟ دلیلش هم این است که ارمنستان هم مطالباتی دارد. آنها میگویند اگر این دالان را قرار باشد باز کنیم، باید اجازه دهید ما هم از نخجوان به ایران برسیم و از ایران هم به خطوط راهآهن وصل شویم. ولی این اجازه را آذربایجان نمیدهد.ترکیه و آذربایجان دنبال این هستند که امتیاز بگیرند، اما ارمنستان را هم تحت محاصره داشته باشند. به همین دلیل است که ترکیه علاقهمند است تا این تنش باقی بماند. ترکیه خواهان پایان جنگ ارمنستان و آذربایجان نیست و به همین دلیل اقدامات تحریکآمیز میکند. هر زمان این دو کشور وارد مذاکرات مسالمتآمیز میشوند، با آذربایجان یک رزمایش راه میاندازد. پاکستان را هم میآورد کنار خودش. ترکیه بهطور مکرر با آذربایجان رزمایش انجام داده، اما ما را متهم به برگزاری رزمایش میکند. هدف ترکیه و اسرائیل یکسان است و هر دو میخواهند مسئله قرهباغ حل نشود.ما باید واقعیات ترکیه را بررسی کنیم. در برخی حوزهها از جمله قرهباغ، آذربایجان حس میکند ترکیه همراهش است، ولی در مورد تکفیریها از ترکیه حمایت نمیکند. در اوایل بحران سوریه که تکفیریها ظهور کرده بودند، اینها به کمک ترکیه و عربستان به مناطق سنینشین جمهوریآذربایجان میآمدند و اهل تسنن آذربایجان را به داغستان در روسیه میبردند و این نیروها را گزینش میکردند؛ و آنهایی که مورد نظر بودند را آموزش نظامی میدادند و به ترکیه میفرستادند که به داعش بپیوندند و علیه محور مقاومت در سوریه بجنگند. هزار نفر از اهل سنت آذربایجان به این شکل توسط ترکیه و عربستان جذب داعش شدند و ۱۰۰ نفر از اینها کشته شدند. برخی از رهبران داعش، آذری هستند.جمهوریآذربایجان از این کار ترکیه نگران بود، چون آذربایجان بهعنوان یک کشور شیعه خودش جزو اهداف داعش هم هست. همینها اگر برمیگشتند به آذربایجان و تفکرات تکفیریشان را دنبال میکردند خطر امنیتی برای آذربایجان داشتند. الهام علیاف شش مسجد ترکیه را در آذربایجان بست، چون این خطر را حس میکرد. ریزهکاریهای روابط ترکیه و آذربایجان باید مشخص شود. در افکار عمومی میگویند ترکیه و آذربایجان یک ملت هستند در دو کشور، درحالیکه اختلافاتی بین این دو هم هست، در عین حال ترکیه از وضعیت فعلی خیلی خوب استفاده کرده و اهدافش را علیه ارمنستان دنبال کرده است.چه باید کرد؟کشورهای اقمار شوروی ۷۰ سال کمونیستی بودهاند و در این مدت هم از نظر فرهنگی تغییر عقیده دادهاند. در آذربایجان در اوایل استقلال، مردم فقط میدانستند مسلمان هستند، حتی فرق شیعه و سنی را هم نمیدانستند. حتی رئیس مجلس و استاد دانشگاه هم فرق این دو را نمیدانست، چه برسد به عوامالناس. اما امروز گرایش مردم به دین خیلی بیشتر از حتی گرایش دین در ایران است. مسئولان وزارت خارجه ما وقتی جریان قرهباغ پیش آمد اطلاعات کافی از آذربایجان نداشتند. همین باعث شد تا تحلیلهای وزارت خارجه در مورد حوادث اخیر درست نباشد. بهطوریکه این دو کشور را شبیه همسایههایی که مساوی هستند و با هم دعوایشان شده، تصور کردند.ارمنستانی که امروز وزیر خارجه ما میگوید ۱۰۰۰ سال سابقه همکاری با ایران داشته، تازه سال ۱۹۱۹ تشکیل شده است. ما ارمنی داشتیم، ولی کشور ارمنستان نداشتیم.من اگر در میز آذربایجان در وزارت خارجه بودم، قطعا این تصمیم را نمیگرفتم. زمانی که امیر عبداللهیان تازه انتخاب شده بود و میخواست با وزیر خارجه آذربایجان ملاقات کند، من پیام دادم و گفتم اقلا حالا که وزیر خارجه آذربایجان آمده، یک تبریک به اینها بگویید که سرزمینشان را آزاد کردند. اما حتی این را هم احتیاط کردند. چرا؟ چون تصمیم، در یکجا گرفته نمیشود. به همین دلیل هم از خودشان ارادهای ندارند و نمیتوانند در راستای منافع ملی به تحلیلی که میرسند تصمیم بگیرند. تا زمانی که مسئولی که مدیریت را برعهده دارد، خودش تصمیمگیرنده نباشد، مشکلات حل نخواهد شد. در جلسات متعدد بارها از زبدهترین افراد پرسیدهام اگر بخواهید کشورها را از حیث اهمیت اولویتبندی کنید، آذربایجان چه جایگاهی دارد؟ اغلب میگویند جمهوریآذربایجان کشوری است که از همه کشورها برای ما مهمتر است؛ بنابراین باید قویترین سفیر را به آذربایجان بفرستیم.امروز ۳۰۰۰ طلبه آذری در قم داریم که برای خودشان تشکیلاتی راه انداختهاند و اینها به کشور خط میدهند که با آذربایجان چطور برخورد کنیم. همینها تحریک کردند که الهام علیاف در اجلاس ترکها بر علیه ایران موضع بگیرد. ما خودمان باعث شدیم. اگر ببینید که این گروهها چه مطالبی علیه آذربایجان و خاندان الهام علیاف مینویسند، به آنها حق میدهید. چنین موقعیتی را خودمان ایجاد کردیم.من فکر نمیکنم ما انسداد و بنبستی در روابط رسمی با جمهوریآذربایجان داشته باشیم. اگر تنشی هست در حوزه غیررسمی است. مقامات رسمی ارتباط نزدیکی دارند. امیرعبداللهیان یکی دو روز پیش با وزیر خارجه آذربایجان صحبت کرده است. قرار است کمیسیون اقتصادی مشترک تا پایان سال جاری برگزار شود. سفرهای دیگری هم طراحی شده است. روال عادی جاری است. هر دو کشور علاقهمند هستند که فضای غیررسمی و رسانهای را مدیریت کنند که آسیبی به روابط نرسد. این اراده در هر دو کشور وجود دارد، اما در سطح غیررسمی بهویژه از طرف آذربایجان، برخی نمایندگان مجلس این کشور که چند نفر هم بیشتر نیستند و در آذربایجان هم پایگاه مردمی ندارند، ایرانستیز شدهاند. اینها مکرر علیه ایران حرف میزنند و برخی رسانههای غیردولتی آذربایجان هم بهخصوص آنهایی که متعلق به قومگرایان هستند، علیه ایران مینویسند. اینها ایران را تحریک میکنند که یک نماینده مجلس در ایران هم پاسخشان را بدهد. ما در موضع واکنشی هستیم.طرفین باید در وهله اول فضای غیررسمی را بشناسند و بعد مدیریت کنند که این فضا تاثیر منفی بر روابط نگذارد. هرجا اختلافی بین دو کشور همسایه وجود دارد و حلنشده، به خاطر این است که دیپلماتها خوب عمل نکردهاند. زمانی که من به باکو رفتم، تنش بین دو کشور بالا بود. وقتی با خلفاف، معاون وزیر خارجه آذربایجان دیدار داشتم، گفت مشکل چیست؟ من گفتم، من و شما خوب عمل نکردهایم. وقتی دیپلماتها خوب عمل نکنند و مقامات رسمی مدیریت نکنند، سررشته کار میافتد در دست برخی رسانهها.ما الان مشکل اصلیمان همین حوزه غیررسمی است که باید مدیریت شود، ولی انسدادی در سطح رسمی نداریم هرچند برخی صحبتها در سطح رسمی هم از سمت آذربایجان گفته میشود و این طرف هم جواب میدهد، اما آنها متوجه اشتباهشان شدهاند. من اطلاع دارم که دو طرف دنبال بهبود روابطند. در دیپلماسی، با هیچ کشوری قهر نداریم و باید به سمت مذاکره و گفتوگو برویم. هیئتها باید رفتوآمد کنند و رو در رو گفتوگو کنند. ولایتی همیشه میگفت وقتی مذاکره رودررو اتفاق بیفتد، خیلی مسائل حل میشود. دستگاه دیپلماسی دو کشور در سطح رسمی نباید حرفی علیه دیگری بزند، بهویژه از مسیر رسانهها. اگر اختلافی هست، باید در مذاکره حل کنند و لزومی ندارد اینها رسانهای شود. امروز گروههای مختلف رسانهای بهدنبال این هستند که روابط دو کشور خدشهدار شود؛ اول، رسانههای اسرائیلی با اخبار جعلی که بعضا در ایران هم بازتاب دارد. دوم، ارمنیها که علاقهای ندارند روابط دو کشور خوب شود و سوم، ترکیه و رسانههای ترک.در داخل هم برخی رسانهها که متوجه نیستند، اینها را منعکس میکنند. برخی خبرها تحریف میشود. یک ماه پیش گفتند الهام علیاف گفته با کمک ترکیه میخواهند مرز ایران را مسدود کنند. این در حالی است که هیچ وقت الهام علیاف چنین حرفی نزده بود، ولی رسانههای ما کاریکاتور الهام علیاف را منتشر کردند.من معتقدم دیپلماسی حتما باید فعال شود. رفتوآمد باید انجام شود. روابط ما با جمهوریآذربایجان روابط ارزشمند و راهبردی است و سیاست دولت هم همکاری با همسایههاست.