جام جم/ به مناسبت روز معلم، تغییر سیمای معلمان در فیلمهای ایرانی را با ذکر چند مثال مرور کردهایم.
سینمای ایران هرازگاهی و در مقاطع مختلف به اقتضای قصه به معلمها پرداخته که اتفاقا برخی هم نمونههای قابلاعتنایی است؛ هرچند شاید هنوز جا داشته باشد قصههای جذاب دیگری در این فضای معلم- شاگردی روایت شود. نگاه سینمای ایران به معلمها، تقریبا بسته به حال و هوای رایج فیلمهای هر دوره تغییر کرده و پیش آمده است. معلمهای سینمای فیلمفارسی و سینمای پیش از انقلاب، عمدتا یا تیپ بودند یا نقشهایی که بیش از اینکه شخصیتی ملموس و واقعی باشند، بیشتر به عنوان نمادهای مورد نظر فیلمسازان استفاده میشدند.
در سالهای دهه ۶۰ هم معلمها معمولا نصایح حکیمانه مورد پسند سینمای دولتی را در دستور کار قرار میدادند. در سالهای اخیر و بهویژه دهه ۹۰، با پیشتازی سینمای اجتماعی، معلمها هم عمدتا سروشکلی واقعیتر و باورپذیرتر به خود گرفتهاند و ارتباطشان با دانشآموزان تا حدودی با واقعیت پهلو میزند. البته این روند کلی است و استثنائاتی هم در این میان وجود دارد که ممکن است معلم یک فیلم دقیقا همپای واقعیت زمانه حرکت نکند و فیلمساز او را در کلاس مورد نظر خودش پای تخته نشانده باشد. آقای حکمتی بازیگر: پرویز فنیزادهصداپیشه: منوچهر اسماعیلیفیلم: رگبارنویسنده و کارگردان: بهرام بیضاییسال ساخت: ۱۳۵۱ نمادپردازی مورد نظر بیضایی از همان نامگذاری شخصیت اصلی یعنی آقای حکمتی شروع میشود. با اینکه ظاهرا خود پرویز فنیزاده هم از عینکی شبیه عینک کاراکتر حکمتی استفاده میکرد، اما احتمالا بیضایی هم چنین عینکی را برای شخصیت معلم طراحی کرده بود تا دانش و حکمت از چهره او هم مشخص باشد. با وجود بازی خوب و ماندگار فنیزاده و ماجراهای جذابی که در مدرسه و شیطنت دانشآموزان و عشق و عاشقگی ناکام با خواهر یکی از دانشآموزان برای حکمتی طراحی میشود، اما همه اینها برای بیضایی بیشتر حکم نماد و استعاره از وضعیت موجود در سالهای دهه ۵۰ را دارد.آقای موسوی بازیگر: علی نصیریانفیلم: جادههای سردنویسنده و کارگردان: مسعود جعفریجوزانیسال ساخت: ۱۳۶۴ علی نصیریان در این فیلم نقش معلم یک روستا را بازی میکند که بیشتر از آنکه او را در کلاس درس ببینیم، در عمل پای دانشآموزانش و اهالی محل میایستد. آقای موسوی که بچهها او را «آقامدیر» صدا میکنند، اینجا درس زندگی میدهد و بساط معلمیاش را در یک راه پر از سرما پهن میکند. اوست که به دانشآموزش برای رهایی از خطر و غلبه بر مصائب راه میگوید: «نترس روله! درخت باش. قامت راست کن. سرما را بزن زمین.»علی ناصری بازیگر: بیژن امکانیانصداپیشه: خسرو خسروشاهیفیلم: دبیرستاننویسنده: حسین صفاریکارگردان: اکبر صادقیسال ساخت: ۱۳۶۵ معلم زیستشناسی این فیلم، یکی از تیپیکالترین و مشهورترین معلمهای تاریخ سینمای ایران است. علی ناصری که خودش زمانی گرفتار اعتیاد بود، دلش نمیخواهد دانشآموزانش هم این شرایط وحشتناک را تجربه کنند، برای همین وقتی با وضعیت غیرعادی یکی از شاگردانش، مسعود حسنپور (حمید طالقانی) روبهرو میشود و پی به گرفتاریش در ارتباط با موادمخدر میبرد، آستین بالا میزند. یکی از ماندگارترین سکانسهای این فیلم، آنجایی است که دانشآموزان بعد از تشر ناصری و خروج او از کلاس، سراغش میروند و پاکت سیگارها و فندکها و کبریتهایشان را از جیبهایشان در میآورند و روی زمین میاندازند. خود ناصری هم که از روی عصبانیت، مشغول کشیدن سیگار است، آن را خاموش میکند.معلم بازیگر:خسرو شکیباییفیلم: رابطه کارگردان: پوران درخشندهسال ساخت: ۱۳۶۵ «رابطه» نخستین تجربه بلند سینمایی پوران درخشنده است و داستان آن در مورد نوجوانی ناشنوا و لال به نام ناصر است که قادر به ایجاد رابطه با اطرافیان خود نیست. پدر و خواهر ناصر به او بی توجهاند و دل سوزاندن مادر به حال او بیفایده است. ناصر تحت فشار اطرافیان و خانواده از همه کس و همه چیز دلزده است، اما پس از آن که معلمش او را در عدم برقراری رابطه با اطرافیان مقصر می داند، به خود می آید. شاید مهم ترین نکته، شنیدن صدای خسرو شکیبایی در سینماست که پیشتر گویندگانی به جای او صحبت می کردند. نکته دیگر، درک و دریافت و اجرای درست و باورپذیر شکیبایی از نقش معلم ناشنوایان است. او با تسلط به زبان اشاره، در صحبت با دانش آموزان ناشنوا، به شکل واضح و اغراق آمیزی حرف می زند تا آنها لبخوانی کنند.علی مرتضایینسب بازیگر: مجید مجیدیصداپیشه: جلال مقامیفیلم: شنا در زمستاننویسنده: حسین خدایاریکارگردان: محمد کاسبیسال ساخت: ۱۳۶۸ اسم این فیلم و اسم خود معلم هم تا حدودی نشانی مقصود فیلمساز و حال و هوای قصه را میدهد و میتوان به نماد و اشاره استعارهای آن پی برد. قصه به دوران پیش از انقلاب و زمان شاهنشاهی میپردازد و فیلمساز به بحث آگاهی و بیداری مردم نظر دارد. اینجا دانشآموزان نماد مردم هستند که با حضور یک معلم مهربان آگاه میشوند. هرچند حکومت این بیداری را تاب نمیآورد و تقابل علی مرتضایینسب با ناظم خشن منجر به اخراجش میشود.عماد بازیگر: شهاب حسینیفیلم: فروشندهنویسنده و کارگردان: اصغر فرهادیسال ساخت: ۱۳۹۴ یکی از ملموسترین و درستترین معلمهای سینمای ایران را در فیلم فروشنده میبینیم. با اینکه مهمترین اتفاق فیلم در خانه عماد و رعنا میافتد و آنها را بیشتر به عنوان یک زوج هنرمند تئاتری میبینیم که مشغول تمرین و نمایش نمایشنامه «مرگ فروشنده» نوشته آرتور میلر هستند، اما شغل معلمی عماد هم نقشی موثر و دراماتیک در قصه دارد و برخی حرفهای مهم فیلم که در دیگر فضاهای گفتمانی جایی برای ارائه نداشتند، اینجا در جای درستی خرج میشوند. فضای کلاس درس به فضای کلاسهای واقعی نزدیک است و بچهها چهره و گفتار و رفتاری آشنا دارند. حتی روش تدریس خلاقانه معلم ادبیات هم که از نمایشنامه «گاو» و از ساعدی حرف میزند و فیلم مهرجویی را در کلاس پخش میکند، اجرای دقیقی دارند. آن سوال و جواب «واقعا یه آدم چهجوری گاو میشه؟» و «به مرور» و حضور یکی از دانشآموزان در تاکسی، از جمله نقطهگذاریهای فیلمساز برای رخدادهای بعدی هستند.سامان بازیگر: جواد عزتیفیلم: خورشیدنویسندگان: مجید مجیدی و نیما جاویدیکارگردان: مجید مجیدیسال ساخت: ۱۳۹۸ مجید مجیدی که سالها پیش و در زمان بازیگریش، نقش یک معلم خوب و مهربان و همراه با بچهها را در «شنا در زمستان» بازی کرده بود، همین حس و حال و ویژگیها را در شخصیت معلمی به نام سامان در آخرین ساخته سینماییاش، «خورشید» هم لحاظ کرد، ولی دیگر خبری از آن فضا و برخی ویژگیهای اغراق شده و تیپیکال دهه ۶۰ نبود، چه در متن و چه در بازی. اینجا، جواد عزتی را داشتیم که نقش یک معلم همدل و همراه در مدرسه بچههای کار را بازی میکرد. کار سخت عزتی در بازیگری این بود که نباید به عنوان یک ستاره مقابل نابازیگران و بازیگران تازه وارد و کم سن و سال، پرزرق و برق به نظر میرسید. او این کار را به بهترین شکل انجام داد و همراهیاش با بچهها در قصه، در بازیگری هم وجود داشت. آن آموزش «کله زدن» (با پیشانی به صورت دیگری زدن) توسط علی در جایی از فیلم به درستترین شکل توسط معلم خرج میشود. به طرز بانمکی، این بار شاهد یک آموزش بالعکس هستیم. بهجز این بدآموزی، نقش عزتی در نگاهی فرامتنی، از نظر همدلی و همراهی با بچهها میتواند به عنوان الگوی معلمان چنین مدارسی هم درنظر گرفته شود. سریال قصه های مجید به کارگردانی کیومرث پوراحمد یکی از ماندگارترین مجموعه های تلویزیون است و به یک نماد مهم فرهنگی در تاریخ تلویزیون تبدیل شد.