حضور خارجی‌ها در دهمین روز تعزیه ممنوع است روایت یک شاهد عینی از تعزیه تکیه دولت با حضور ناصرالدین‌شاه
حضور خارجی‌ها در دهمین روز تعزیه ممنوع است
                روایت یک شاهد عینی از تعزیه تکیه دولت با حضور ناصرالدین‌شاه

حضور خارجی‌ها در دهمین روز تعزیه ممنوع است روایت یک شاهد عینی از تعزیه تکیه دولت با حضور ناصرالدین‌شاه

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در بسیاری از سفرنامه‌هایی که اروپاییان یا سایر خارجیان در دوره‌های مختلف از ایران و سرزمین‌های شیعی نگاشته‌اند، به مراسم محرم، به‌ویژه عزاداری عاشورا، اشاره شده است. این مراسم برای مسافران خارجی که از فرهنگ غربی می‌آمدند، صحنه‌هایی بی‌سابقه و گاه شگفت‌انگیز داشته است.مادام کارلا سرنا (1820-1884) نویسنده و جهانگرد بلژیکی که به دلیل ازدواج با لئون سرنا[ی] ایتالیایی بیشتر به عنوان جهانگرد ایتالیایی شناخته می‌شود در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه به ایران آمد. او در قسمتی از سفرنامه‌اش معماری تکیه دولت، و چگونگی برپایی تعزیه در آن را این‌طور روایت کرده است:یادبود سالانه مرگ خانواده علی (ع) با جشن‌های مذهبی انجام می‌گیرد. برای شیعیان، ماه محرم معادل هفته مقدس مسیحیان است و تعزیه‌هایی که در این ماه برقرار می‌شود نمایش‌دهنده مصیبت‌هایی است که فرزندان امامان تحمل کرده‌اند.تکیه دولت... ناصرالدین شاه بعد از بازگشت از اروپا در کنار کاخ شاهی تکیه‌ای با اسلوبی تازه بنا کرد. این بنا از لحاظ وسعت قابل توجه است. نمای خارجی آن آجری است. داخل آن شکل سیرکی بزرگ دارد و از لژهای بزگ و کوچکی که روبه‌روی هم و در یک سطح قرار ندارند احاطه گردیده است. بر روی هم بنایی عجیب است که به نظر می‌آید بیشتر بر حسب اتفاق به وجود آمده باشد تا به میل و دلخواه سازنده. دیوارهای چه در خارج و چه در داخل عاری از هرگونه زینتی است. حتی آجرها را با قشر نازکی از آهک یا گچ هم نپوشانیده‌اند. دالان‌هایی که کاخ شاهی را به تکیه متصل می‌کند پیچ در پیچ و تاریک‌اند. سردر اصلی نوعی معماری جدید ایرانی است، مرکب از چند گنبد و طاق‌ها و برج‌های کوچک که با آجرهای رنگارنگ و شیشه‌هایی با قطع کوچک مزین گردیده است. سبک بنا سنتی و ظریف است اما از ابهتی و هیبتی برخوردار نیست.این مکان با این‌که سقف ندارد و ناتمام است، پول گزافی در بنای آن خرج کرده‌اند، بنابراین نمایش مذهبی در جایی روباز اجرا می‌گردد و تنها از این حیث شبیه نمایش‌های باستانی یونان و روم است. معمار ایرانی که جز جا دادن تعداد بیشتری تماشاگر هدفی نداشته است هنگامی به فکر پوشش ساختمان می‌افتد که بنا تمام بوده است. درنتیجه طاق زدن بنایی بدان عظمت، بخصوص در ایران که آهن و روی و شیشه مطلقا پیدا نمی‌شود با دشواری بسیار مواجه می‌گردد. بنابراین قرار می‌شود سقف را با سه قطعه هلال چوبین که با تسمه‌های آهنین قوی به یکدیگر پیوسته باشند بپوشانند. با آن‌که این عمل نیز برای کشوری که در آن وسایل این‌گونه کارهای بنایی موجود نیست نوعی زور ورزی واقعی بود. بدین ترتیب عمل می‌کنند اما وجود هلال چهارمی نیز ضرورت پیدا می‌کند که جا انداختن آن به طوری که یک طاق کامل را به وجود آورند غیرممکن می‌گردد. ناچار هلال چهارم را روی هلال‌های دیگر قرار می‌دهند که به‌کلی پوشیدن تکیه را غیرممکن می‌سازد.یکی از وزرای ناصرالدین‌شاه به فکرش می‌رسد که میله‌های آهنینی روی بنا نصب کنند و چادری بر میله‌ها بکشند. این فکر عملی می‌شود. اکنون هر وقت تعزیه دایر است، این چادر را می‌کشند و بعد از اتمام نمایش آن را برمی‌دارند. شاه که صرفه‌جویی را دوست می‌دارد وزیر خود را به سبب یافتن این وسیله هوشمندانه مورد تقدیر قرار می‌دهد.مع‌ذلک ناصرالدین‌ که در اروپا ساختمان‌هایی مسقف از نوع تکیه را دیده بود میل داشت که این بنا که در زمان سلطنت وی ساخته شده است یکی از همان نوع به حساب آید. و چون متوجه شده بود که معماران ایرانی قابلیت انجام دادن چنان کاری را ندارند به مهندسان مشاور اروپایی مراجعه کرد و به یکی از آن‌ها گفت: «برو تکیه را ببین و به من گزارش بده که می‌شود آن را مسقف کرد یا نه، اگر نظرت مثبت بود شیوه آن را نیز به من بگو. در صورتی که ساختمان قابل سقف زدن نباشد دستور خواهم داد گردن معمار سازنده آن را بزنند. صبح فردا در انتظار جواب شما خواهم بود.»مهندس اروپایی که بین توقع نامطبوع شاه، یعنی تعهد کاری دشوار و مرگ قطعی انسانی با یک عمر تجربه گیر افتاده بود به شاه گفت: «اعلیحضرتا، روی تکیه را می‌توان پوشانید اما هیچ‌کس جز سازنده بنا از عهده این کار برنخواهد آمد زیرا تنها اوست که مواضع محکم ساختمان را می‌شناسد.» این پاسخ محیلانه مهندس اروپایی را از موقعیت دشواری که دچار شده بود رهایی بخشید. اما تکیه پوشیده نشد. با این حال به عقیده برخی از مهندسان ذی‌صلاح زدن طاقی بر آن غیرممکن نیست جز آن‌که مخارج آن از مبلغی که شاه می‌خواهد بدان تخصیص دهد خیلی بیشتر است.مهندسان اروپایی که وضع مصالح ساختمانی بنا را آزموده و تاثیر سرما و گرما را بر استخوان‌بندی‌ای بدین سنگینی در نظر گرفته‌اند، از آن بیم دارند که تکیه در آتیه نزدیک فرو ریزد و اگر چنین حادثه شومی هنگام تشریفات عزاداری رخ دهد برای کشور مصیبتی بزرگ خواهد بود.هنگام تعزیههنگام تعزیه تزئینات تکیه شکوهمند است. در این‌گونه مواقع برای آرایش تکیه از قالی‌ها و پارچه‌های رنگارنگ و گل‌های مصنوعی و آینه و چهلچراغ و جار استفاده می‌شود. دیوارها را با نقش‌های به سبک بربر زینت می‌کنند. لژها پشت پارچه‌های توری مشبک قرار می‌گیرند که به صحن وسیع تکیه منظره‌ای جالب می‌دهد. این پارچه‌های مشبک لژنشین‌ها را از دید دیگران می‌پوشاند. هریک از پنجاه‌وپنج زن ناصرالدین‌شاه جایگاهی مخصوص به خود دارد که دوستانش را نیز بدان دعوت می‌کند. جایگاه شاه در برابر صحنه نمایش قرار دارد. دیگر لژها در اختیار درباریان و خارجیانی قرار می‌گیرد که از طرف شاه دعوت می‌شوند. اما طبق تشریفات دربار، حضور خارجیان در شکوهمندترین پرده‌های این نمایش حزن‌انگیز که مرگ امام حسین (ع) را مجسم می‌کند و در روزهای دهم یعنی آخرین روز تعزیه به نمایش درمی‌آید ممنوع است.در وسط زمین تکیه سکویی کمی بلند هستند که به وضعی شکوهمند تزئین و با قالی مفروش شده است. این سکو صحنه‌ای است که بازیگران روی آن هنرنمایی می‌کنند. نمایش مطلقا صحنه‌آرایی ندارد و مجموعه‌ای کاملا توصیفی است. تماشاگران برحسب روایات می‌دانند که هر واقعه در صحرای کربلا یا دمشق یا مدینه یا کوچه‌ای و یا دشتی نزدیک دجله یا در خانه‌ای رخ داده است. حتی مانند دوران شکسپیر، دیرک‌هایی که نوشته‌هایی بر آن‌ها نصب شده و محل وقوع واقعه را مشخص کرده باشند وجود ندارد. اما لباس‌ها و منضمات و متفرعات آن‌ها و آن‌چه به حادثه مربوط می‌گردد در حد امکان طبیعی و صادقانه است.سکو نوعی ضمیمه دارد که به منزله صحنه‌ای دیگر است و «طاق‌نما» نامیده می‌شود. این طاق‌نما در منتهی‌الیه تالار تکیه کنار دیوار و روبه‌روی صحنه نخستین قرار گرفته است. دو صحنه به وسیله راهرویی با یکدیگر مرتبط‌اند. بازیگران از صفه و طاق‌نما با یکدیگر سخن می‌گویند و در صورتی که نقش‌شان اقتضا کند از صحنه‌ای به صحنه دیگر می‌روند. معتبرترین حوادث نمایش در طاق‌نما که به صورتی درخشان زینت گردیده است بر صحنه می‌آید.در مدخل یکی از درهای تکیه منبری هست ک ملایانی که دعوت شده باشند یکی پس از دیگری برای موعظه بر آن می‌نشینند. روحانیان دیگری که عمامه‌های سفید معرف آن‌هاست در پای منبر می‌نشینند و سخن می‌گویند و به نوبت قلیان می‌کشند. تماشاچیان چهارزانو در زمین وسیع تکیه که ورود بدان آزاد است می‌نشینند. زن‌ها در یک طرف و مردها در طرف دیگر قرار می‌گیرند و تعداد بچه‌ها نیز، از دختر و پسر، بسیار زیاد است.منظره داخلی تکیه کاملا به سبک محلی است و هیچ‌گونه مشابهتی با تئاترهای اروپا ندارد. در وسط محوطه گروهی سقا که کوزه‌هایی در دست دارند به یاد لب‌تشنگان خانواده علی (ع) به مردم آب می‌دهند. بین آن‌ها اغلب اوقات جوانان معتبرترین خانواده‌ها نیز هستند که لباس بسیار فاخر بر تن دارند زیرا هر کاری که در تکیه انجام گردد نوعی عبادت به شمار می‌رود. قلیانچی‌ها در میان مردم می‌گردند و به حضار قلیان تعارف می‌کنند که هرکس دودی می‌زند. قلیان از دهان ارباب به دهان نوکر می‌گردد و بالعکس. گروهی از فروشندگان مهر نماز عرضه می‌کنند که از خاک کربلا ساخته شده است و شیعیان پرهیزکار هنگام نماز پیشانی بر آن می‌گذارند. گروهی دیگر نان قندی یا شیرینی یا دانه‌های نمک‌سود بوداده می‌فروشند. فراشان با چوب‌دستی‌های خود جمعیت را می‌شکافند و بر حسب عادت ضربه‌ای بدین سو و آن سو نیاز می‌کند. چون تکیه در زمستان سرد است فاصله به فاصله منقل‌هایی می‌گذارند. هرکس تلاش می‌کند که خود را بدین کانون گرما نزدیک کند. چون ایرانی‌ها بچه‌های خوبی هستند در این مورد با یکدیگر نزاع نمی‌کنند.نمایش‌ها نزدیک ظهر آغاز و هنگام غروب آفتاب پایان می‌گیرد. شاه و زنان و وابستگان آن‌ها در همه این نمایش‌ها حضور می‌یابند. به عنوان پیش‌پرده تعزیه، جمعیت ابتدا عبور دسته‌هایی پرطمطراق را تماشا می‌کند که سکو را دور می‌زنند و از نظر ناپدید می‌شون. این دسته‌ها مرکب‌اند از گروهی مرد که به شتر و اسب و قاطرهایی پوشیده از یراق و پارچه‌های قیمتی سوارند. پس از آن‌ها گروهی از شخصیت‌های معتبر حرکت می‌کنند و سرانجام نوبت به دسته موزیک نظامی می‌رسد که آهنگ‌های ایرانی را بازهای فرنگی می‌نوازند.دسته‌های عزاداریپس از آن، دسته‌های مختلف مذهبی می‌آیند. برخی در عین خواندن سرودهای مذهبی با نظمی معین با دست بر سینه عریان خود می‌کوبند که صدایی خفه از آن به گوش می‌رسد. هر بندی از نوحه با نام «حسین، حسین» خاتمه می‌پذیرد و حضار نیز با تکرار این کلمات سینه می‌زنند. بسیاری با صدای طبل و سنج هم‌آوا می‌شوند.سرانجام عده‌ای، گاهی روی پای راست و گاهی بر پای چپ حرکاتی دسته‌جمعی انجام می‌دهند. اینان با یک دست سینه می‌زنند و با دست دیگر طبل و سنج را به صدا درمی‌آورند و با خواند سرودی که ترجیع‌ آن «امام» است هزاران تماشاگر را که سخت از مصیبت‌های ائمه متاثر می‌شوند با خود هماهنگ کرده به اشک ریختن وامی‌دارند. آوازها و ضربه‌ها و پایکوبی‌ها هریک تدریجا ابراز احساسات را افزون می‌کنند، چنان‌که ناله و ضجه عمومی با کوفتن بر سر و صورت و هماهنگی بربرها با آنان بر هیان جمعیت می‌افزاید.یک روایت حاکی است که چون یکی از ترکمان‌ها امامی را رنجانیده است اینان برای دادن کفاره گناه آن هم‌نژاد خویش در ماه محرم بر سر و صورت خود می‌زنند. بربرها در حالی که قسمت بالای بدن و سر و پای‌شان لخت است در انظار ظاهر می‌شوند. اینان زنجیرها و اشیای نوک‌تیز دیگری همراه دارند که با آن‌ها خود را خونین و مالین می‌کنند. در این حالت از شدت هیجان از خود بی‌خود می‌شوند. به محض آن‌که این گروه تکیه را ترک می‌کنند، نوحه‌گران و سینه‌زنان دیگر وارد می‌شوند. هر دسته‌ای رئیسی دارد که آن‌ها را به هیجان وامی‌دارد و مانند رئیس یک ارکستر افراد خود را رهبری می‌کند و با علائم و اشارات به هدایت عزاداران می‌پردازد. این حرکات دسته‌جمعی توام با آواز و پایکوبی چند بار دور سکو تکرار می‌گردد و افراد هر دسته هنگام دور زدن سکو چند لحظه‌ای در برابر جایگاه شاه توقف می‌کنند.سپس ناگهان صدای شیپورهای بزرگ در فضا طنین‌انداز می‌شود. آهنگ‌های این پیش‌درآمد که با آلات موسیقی بسیار بزرگ و قدیمی اجرا می‌گردد با صدای چند نی‌لبک توام گردیده و آهنگی گوشخراش به وجود می‌آورند که نشانه آغاز نمایش است. این آهنگ‌های پرسروصدا که از دیوارهای بلند تکیه تجاوز کرده به دورترین نقاط شهر می‌رسد، مومانان را از آغاز شدن تعزیه آگاه می‌کند. در این موقع موعظه‌گر سخنش را ناتمام می‌گذارد و از منبر پایین می‌آید. مدیر نمایش که در عین حال کارگردان و سوفلور نیست هست و هیچ‌گاه سکو را ترک نمی‌کند، آخرین دستور صحنه‌آرایی را داده و بازیگران دست دوم و فرعی را در جای خود قرار می‌دهد و آخرین تذکرات خویش را به بازیگرانی که باید وارد صحنه شوند می‌دهد. در این موقع قلیان‌ها که بین تماشاگران دست به دست می‌شد به وسیله قلیانچی جمع می‌شود. سقایان و فروشندگان تنقلات کار خود را تعطیل می‌کنند. فراشان نیز چوبدستی‌ها را کنار می‌گذارند و سرانجام سکوت مطلق حکمفرما و تعزیه آغاز می‌گردد. (190-182)

همچنین ببینید

وقتی رنگ‌ چشم‌ها متفاوت است/ عکس

وقتی رنگ‌ چشم‌ها متفاوت است/ عکس

برخی از افراد به هیتروکرومی مبتلا هستند. هیتروکرومی، که به آن ناهمرنگی عنبیه هم گفته می‌شود، حالتی است که در آن رنگ عنبیه‌های چشم‌های فردی از هم متفاوت هستند. اما علت این تفاوت رنگ چیست؟