جار/ « اروپا و رویای اهداف حداکثری » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته مرتضی مکی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:امریکا و اروپا در طول سالیان به دنبال این بودند که علاوه بر برنامه هستهای، محدودیتهایی بر برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی نیز اعمال کنند. آنها قصد داشتند توان بازدارندگی و نفوذ منطقهای ایران را تحت کنترل خود در آورند اما ایستادگی ایران در طول مذاکرات برجام سبب شد که موضوع مذاکره محدود به مساله هستهای باشد و این موضوع هم از سوی امریکا هم از سوی سه کشور اروپایی عضو برنامه جامع اقدام مشترک مورد پذیرش قرار گرفت. اینکه در روزهای اخیر هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان بار دیگر از ضرورت ایجاد یک توافق جدید در کنار برجام (برجام پلاس) صحبت میکند و میگوید باید مساله موشکهای بالستیک و نفوذ منطقهای ایران بخشی از این توافق جدید باشد به این معنا نیست که اروپا واقعا امیدوار به دستیابی به این هدف است. اروپا سعی دارد در فضای مبهم کنونی که تحت تأثیر انتقال قدرت در امریکا وضعیتی برزخی به خود گرفته، اهداف حداکثری خود را مطرح کند و از مطالباتش حرف بزند که لزوما مورد پذیرش ایران قرار نخواهد گرفت. جو بایدن، رییسجمهور منتخب امریکا در روزهای اخیر اعلام کرده است که بازگشت به برجام را به عنوان اولین گام در راستای کاهش تنش با ایران در نظر خواهد گرفت و بعد بر پایه آن مذاکره بر سر موضوعاتی دیگر که باعث نگرانی آنهاست، آغاز خواهد کرد. در صورتی که فرض را بر صحت ادعای جو بایدن بگذاریم، با بازگشت ایالات متحده به برنامه جامع اقدام مشترک تغییرات زیادی در معادلات سیاسی ایجاد خواهد شد و این موضوع هم بر معادلات منطقهای و هم بر روابط ایران و امریکا اثرگذار خواهد بود. پاسخی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به صحبتهای هایکو ماس داد، مبنی بر اینکه اروپا و امریکا باید تعهدات خود را ذیل قطعنامه 2231 اجرایی کرده و به رفتارهای شرورانه در منطقه پایان دهند نشان داد که عزم جمهوری اسلامی ایران در رد درخواستهای جدید و زیاده خواهی کشورهای اروپایی جدی است و اصرار اروپا بر چنین مذاکراتی میتواند آینده و حیات توافق هستهای با ایران را به خطر بیندازد. اروپا در مقطع زمانی کنونی مایل نیست که برجام بهطور کامل از بین برود و در نتیجه بعید است که در صورت ایستادگی ایران پافشاری زیادی روی این موضوع داشته باشد. در مقابل ایران نیز باید سیاست خود را بر مبنای همان سیاست اصولی صبر استراتژیک طرح کند تا مانع از تشدید تنش و به خطر افتادن آینده برجام و قطعنامه 2231 شود. پس از خروج امریکا از توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ این رویکرد توانست موضع برتر خود را از نقطه نظر سیاسی و حقوقی حفظ کند و مانع از آن شود که قطعنامههای پیشین شورای امنیت بار دیگر بازگردد یا تحریمی جدید علیه ایران در این شورا به تصویب برسد. هرچند که وضعیت سیاستگذاری و قانونگذاری در ایران به اندازهای شفاف نیست که بتوان تصویر درستی از وضعیت داشت و به نقد آن پرداخت اما مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی که گفته میشود اقدامی برای کاهش فشار تحریمها بوده، به نظر نمیرسد که در ادامه همین سیاست صبر استراتژیک باشد و اجرای آن میتواند ایران را با مخاطراتی مواجه کند.وضعیت اخیر که از یک سو دولت جدید امریکا هنوز مستقر نشده و از سوی دیگر دولتهای اروپایی سیاستی مشخص و قطعی را در قبال ایران اتخاذ نکردهاند، وضعیتی شکننده است و ایران باید تلاش کند هوشمندانه خود را تا زمان ایجاد یک وضعیت پایدار حفظ کند. بخشهایی از مصوبه اخیر مجلس مطمئنا اثراتی بر تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای طرف مقابل خواهد داشت و ممکن است کار ایران را سخت کند، اما بخشهایی از آن در صورت اجرا نه تنها روابط ایران با کشورهای اروپایی را به خطر میاندازد که کشورهای چین و روسیه را نیز در مقابلمان قرار خواهد داد.اگر جمهوری اسلامی لغو اجرای پروتکل الحاقی را در دستور کار قرار دهد، وضعیت بهشدت پیچیده خواهد شد. در صورتی که نگاهی به مواضع پیشین روسیه در خصوص نظارتهای برجامی داشته باشیم در خواهیم یافت که این مساله اهمیتی حیاتی برای مسکو و طرفهای اروپایی دارد. آنچه باعث شده برجام تا امروز پابرجا بماند، چین و روسیه از آن حمایت کنند و کشورهای اروپایی استفاده از مکانیسم ماشه را در دستور کار قرار ندهند همین پروتکل الحاقی است. اگر ایران بخواهد اجرای پروتکل الحاقی را کنار بگذارد، نهتنها پرونده هستهای ایران را به جای خطرناکی میرساند و دیگر کشورها را به این موضوع حساس میکند که باعث میشود نگاه آژانس نیز به ایران تغییر کند و یکی از دستاوردهای برجام که اعتمادسازی در حوزه هستهای بود تحت تأثیر قرار گیرد. این موضوع سیاست آنها در قبال ایران را به صورت بلندمدت تغییر خواهد داد و زمینهساز بازگشت تحریمهای بینالمللی خواهد شد. امریکای بایدن تصمیم دارد با همراهی اروپا از طریق اجماعسازی برنامههای خود در عرصه بینالمللی را پیش ببرد و موضوع نظارت بر برنامه هستهای یکی از موضوعاتی است که هم واشنگتن، هم کشورهای اروپایی و هم مسکو و پکن روی آن اجماع کامل دارند.