سرمقاله اعتماد/ ما و جنایت علیه مردم‌افغانستان
سرمقاله اعتماد/ ما و جنایت علیه مردم‌افغانستان

سرمقاله اعتماد/ ما و جنایت علیه مردم‌افغانستان

اعتماد/ « ما و جنایت علیه مردم‌افغانستان » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته کوروش احمدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:طی چند هفته گذشته شاهد روندی بسیار ترسناک و نگران‌کننده در افغانستان بوده‌ایم. طی این مدت قتل سیستماتیک و هدفمند روزنامه‌نگاران، مدافعین حقوق بشر، فعالان جامعه مدنی و کارکنان غیرنظامی دولت به ‌شدت افزایش یافته است. در این مدت فرشته کوهستانی فعال مدنی در کاپیسا، یوسف رشید رییس بنیاد انتخابات آزاد و منصفانه افغانستان، رحمت‌الله نیکزاد روزنامه‌نگار در غزنی، 5 پزشک یک زندان، یما سیاوش مجری مشهور تلویزیون، الیاس داعی مجری رادیو در جنوب افغانستان و ملاله میوند روزنامه‌نگار به قتل رسیدند. مادر میوند نیز که یک فعال اجتماعی بود، 5 سال پیش به قتل رسیده بود. قتل‌های هدفمند از این نوع اگرچه ظرف دو، سه هفته گذشته به ‌شدت افزایش یافته و شکل نظام یافته‌ای به خود گرفته‌‌‌‌، اما تحول جدیدی نیست. به گفته رییس کمیته مدافعان حقوق بشر افغانستان در یک سال گذشته تنها ۲۳ تن از فعالان حقوق بشر در افغانستان ترور شده و ۵۴ نفر از آنها نیز تهدید به قتل شده‌اند. فعالانی که هدف ترور و ارعاب هستند، با شجاعت تحسین‌برانگیز و بی‌مانندی زندگی خود را وقف دفاع از خیر عمومی، انسانیت و مدنیت در برابر وحشیگری و بدویت در افغانستان کرده‌اند. آنها در پی یک جامعه و حکومت مشارکتی هستند که در آن همه طیف‌های متنوع جامعه افغانستان بتوانند سهم داشته باشند. این ترورها و سیاست ارعاب علیه بی‌دفاع‌ترین انسان‌ها به قدری غیرانسانی، رذیلانه و بزدلانه است که حتی افراطیون تروریست و زشت طینت فعال در افغانستان نیز حداقلی از شهامت اخلاقی در خود نمی‌یابند که مسوولیت عمل خود را بپذیرند. اما روشن است که چه کسانی از این ترورها سود می‌بردند. واقعیت این است که مذاکره بین دولت افغانستان و طالبان در مقطع سرنوشت‌سازی قرار دارد. باتوجه به تحولاتی که جامعه افغانستان طی حدود 20 سال گذشته  از سر گذرانده و سابقه تاریخی مشابه طی چند دهه قبل از اشغال افغانستان توسط شوروی، اکنون روشن است که مقاومت چنین جامعه‌ای در برابر غلبه مجدد افراطی‌گری بیشتر از هر زمان دیگر است. هدف این ترورها و تهدیدها در واقع شکستن مقاومت جامعه است؛ با این امید شیطانی که با شکستن مقاومت جامعه، دولت و طرف‌های خارجی نیز چاره‌ای جز تسلیم نداشته و به این ترتیب راه برای تحمیل یک «امارت» در واقع غیراسلامی هموار شود. به عبارت دیگر، افراطیون بیش از آنکه دولت ناکارآمد و قوای نظامی و امنیتی افغانستان را مانعی در برابر سیطره مجدد خود بر کشور به شمار آورند، جامعه مدنی و مردم در شهرهای افغانستان را مانع اصلی می‌دانند. به این دلیل است که آنها به موازات کاهش جدی عملیات تروریستی و نظامی علیه واحدهای دولتی، بر شمار عملیات تروریستی خود علیه چهره‌های برجسته و شجاع و فداکار جامعه مدنی افزوده‌اند. مردم افغانستان طی حدود 20 سال گذشته حداقل در شهرها توانستند به‌رغم همه اشکالات و ایرادها موحش‌ترین نوع افراطی‌گری را به عقب‌نشینی وادارند و در جهت ساختن جامعه‌ای مبتنی بر اصول انسانی و مدنی حرکت کنند. ترور غیرانسانی و بزدلانه افراد بیگناه و بی‌دفاع که روح و روان تمامی جامعه را می‌خراشد، می‌تواند با هدف شکستن مقاومت مردم سازماندهی شده باشد. از این رو، روندی که در برابر چشمان ما در افغانستان جریان دارد، روند مهمی است. جامعه افغانستان از متنوع‌ترین و رنگین‌کمانی‌ترین جوامع بشری است. اقوام و پیروان مذاهب مختلف و بسیار متعددی در افغانستان زندگی می‌کنند. متنوع شدن گرایش‌های فکری طی 20 سال گذشته نیز بر این تنوع افزوده است. از طرفی، افراطیون طالبان طی حکومت کوتاه خود در دهه 1990 میلادی نشان دادند که دشمن تنوعند و در پی تحمیل برداشت در واقع ضداسلامی خود از اسلام رحمانی بر طیف وسیع و رنگارنگ جامعه افغانستان هستند. در اینکه طالبان پیچیده‌تر و زرنگ‌تر و ظاهرسازتر شده‌اند، تردیدی نیست، اما در مورد اینکه برداشت ایدئولوژیک و به غایت افراطی آنها از دین رحمانی اسلام و برنامه‌های آنها برای افغانستان تغییری نکرده نیز هیچ تردیدی نیست. آنها همچنان در پی برقراری «امارت» خود، گماردن یک «امیرالمومنین» غیرپاسخگو و مادام‌العمر بر همه مردم افغانستان هستند. چنین تحولی در افغانستان نه ‌تنها دورنمای وحشتناکی را برای جوامع مختلف افغانستان با زبان و مذهب و آداب و رسوم متفاوت باز می‌کند، بلکه مقدمه‌ای برای دور جدیدی از جنگ‌های داخلی در آن کشور با اثرات سوء برای کل منطقه نیز خواهد بود. برای ما ایرانیان به عنوان کسانی که طی قرن‌ها سابقه همزیستی با برادران و خواهران افغانستانی خود داشته‌ایم و در غم‌ها و شادی‌های یکدیگر شریک بوده‌ایم، مهم است که سرنوشت این مردم درد کشیده و زخم خورده چه خواهد بود. از این رو مهم است که مقامات ما نیز در کنار برخی تعبیرهای مثبت اخیر در مورد طالبان، جنایات آشکار اخیر را نیز محکوم کنند.

همچنین ببینید

ببینید | سعید شریعتی: توازن در این روایت‌ها باید نهایتاً به تقویت عقبه دیپلماسی کشور منجر شود

ببینید | سعید شریعتی: توازن در این روایت‌ها باید نهایتاً به تقویت عقبه دیپلماسی کشور منجر شود

فعال اصلاح‌طلب و رئیس کمیته امور شعب حزب اتحاد ملت ایران اسلامی گفت: ما باید همه تجربه‌ها و درس‌هایی را که در این ۱۲ روز و به‌ویژه از ۷ اکتبر تا ۲۴ ژوئن آموخته‌ایم، به‌ویژه آنچه روی زمین دیده‌ایم، را به یک بسته واحد تبدیل کنیم. این بسته باید شامل روایت مقاومت، روایت نظامی، هم‌ترازی قدرت و هر روایت دیگری باشد که داریم. همه این‌ها باید پشتوانه‌ای قوی برای دیپلمات‌های کشورمان شود تا بتوانند در مذاکرات، امتیازات بیشتری کسب کنند و در نهایت به نقطه‌ای با ثبات برسند. روایت ما نباید آن‌قدر دشمن را کوچک نشان دهد که طرف مقابل بگوید این‌ها جنگ را جدی نگرفتند و من سر میز مذاکره به آن‌ها امتیاز نمی‌دهم و در نوبت بعد با توان بیشتری به میدان بازمی‌گردم و نه آن‌قدر خودمان را کوچک بگیریم که وقتی پای میز مذاکره حاضر می‌شویم طرف مقابل بگوید شما آنجا را باختید پس باید همه امتیازات را بدهید./ایرنا