نیویورک تایمز: آیا جنگ آمریکا و چین در راه است؟
نیویورک تایمز: آیا جنگ آمریکا و چین در راه است؟

نیویورک تایمز: آیا جنگ آمریکا و چین در راه است؟

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست

توماس فریدمن-نیویورک تایمز/ اگر به دنبال کتاب خوبی می‌گردید که تابستان امسال به وقت استراحت در ساحل مطالعه کنید، پیشنهاد می‌کنم رمان «2034» نوشته جیمز استاوریدیس، دریادار بازنشسته و الیوت اکرمن، تفنگدار و افسر اطلاعاتی سابق را تهیه کنید. کتاب در این باره است که چطور امریکا و چین در سال 2034 وارد جنگ می‌شوند. این جنگ قرار است با یک نبرد دریایی در نزدیکی تایوان آغاز شده و چین در ائتلافی پنهان با ایران و روسیه با امریکا وارد جنگ شود. اینها را ننوشتم که بگویم چین و امریکا وارد نبرد هسته‌ای باهم شده و چندین شهر یکدیگر را خاکستر خواهند کرد و در نتیجه این درگیری، هند که این روزها سر به زیر دارد، به عنوان قدرت برتر جهان سر بلند خواهد کرد. شوخی که نداریم. این کتاب فقط یک رمان است!اما آنچه بعد از خواندن این کتاب، ذهنم را به خود مشغول کرد این بود که وقتی کتاب را زمین گذاشتم و روزنامه‌ها را باز کردم، تقریبا بسیاری از مسائلی که در کتاب پیش‌بینی شده بود را در روزنامه‌ها خواندم: 

ایران و چین به تازگی توافقنامه 25 ساله امضا کرده‌اند. ولادیمیر پوتین به تازگی انبوهی از نیروهای نظامی روسیه را به مرزهای اوکراین اعزام کرده و به امریکا هشدار داده هر کسی که روسیه را تهدید کند «آنچنان پشیمان خواهد شد که سابقه نداشته است.» در آن سو، در حالی‌که اسکادران‌ جنگنده‌های چینی مسلح به فناوری جنگ الکترونیک، بر فراز آسمان تایوان ویراژ می‌دهند، مقام ارشد سیاستگذاری سیاست‌خارجی چین اعلام می‌کند که «امریکا در جایگاهی نیست که بخواهد با چین از موضع قدرت سخن بگوید.» خودش است؛ همان خاصیت عجیب زندگی! چیزی که در عالم خیال یا در کتابی، می‌بینیم و می‌خوانیم به واقعیت تبدیل می‌شود تا مایه دلگرمی‌مان باشد. اما چرا حالا؟بخش‌هایی از پاسخ به این سوال را می‌توان در کتابی یافت به نام «فراز و نشیب‌های صلح بر روی زمین»، نوشته مایکل مندلباوم که من قبلا درباره‌اش نوشته‌ام. در این کتاب شرح حرکت دنیا از جنگ سرد تعریف شده بین امریکا و اتحاد جماهیر شوروی بین‌ سال‌های 1945ر تا 1989 تا یک ربع قرن نسبتا صلح‌آمیز؛ بدون درگیری قدرت‌های بزرگ باهم (سال‌های 1989 تا 2015) تا دوران اخیر ما که دوران خطرناک‌تری است و در آن کشورهایی نظیر ایران، چین و روسیه، هر کدام، با جا خالی دادن در مقابل اصول دموکراتیک و نادیده گرفتن ضرورت تداوم رشد اقتصادی تنها به فکر تزریق ملی‌گرایی اغراق‌آمیز و بعضا خشن در ذهن مردم‌شان هستند.  آنچه این بازگشت ملی‌گرایی خشن چینی‌ها، ایرانی‌ها و روس‌ها را خطرناک‌تر می‌کند این است که در هرکدام از این کشورها این ملی‌گرایی با صنایع دولتی یا صنایعی که تحت کنترل نیروهای نظامی هستند در هم آمیخته شده و درست در برهه‌ زمانی ظهور و بروز یافته‌اند که دموکراسی امریکایی در مسیر ضعف و زوال قرار گرفته است.  جنگ داخلی فرهنگی سیاسی فلج‌کننده ما که آتشش توسط شبکه‌های اجتماعی شعله‌ورتر می‌شود، پای امریکا را برای اقدام به صورت یکصدا و متحد لنگ کرده و اجازه نمی‌دهد ایالات‌متحده امریکا مانند دوران بعد از جنگ سرد، نقش نهادسازی و ایجاد ثبات را در عرصه جهانی ایفا کند. تصمیم احمقانه ما درخصوص گسترش ناتو تا بیخ گوش روسیه که بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی اتخاذ شد، باعث روسیه پساکمونیستی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سر برآورد در قامت دشمن برخیزد تا شریک بالقوه. در نتیجه همین اتفاق بود که شرایط برای ظهور اتوکرات‌های ضد غربی نظیر ولادیمیر پوتین مهیا شد. فقط تصورش را بکنید روسیه کشوری بود که امریکا هیچ اختلاف مرزی و تجاری با آن نداشت و حالا به جای آنکه به چین و ایران علیه امریکا متحد می‌شد، در واقع متحدی برای امریکا محسوب می‌شد.  در عین حال شکست امریکا در مداخله نظامی‌اش در افغانستان و عراق بعد از حملات یازده سپتامبر و عدم موفقیتش در برقراری و تثبیت مدارا در این دو کشور در کنار بحران اقتصادی سال 2008 و همچنین همه‌گیری اخیر ویروس کرونا، در کنار هم موجب تهی شدن قدرت بنیادی امریکا شده و اعتماد به نفس امریکا و اعتماد جهان به امریکا را تضعیف کرده است.  و اما نتیجه چه بوده؟ درست زمانی‌که چین، روسیه و ایران دست در دست هم نظم جهانی مستقر بعد از جنگ جهانی دوم را به چالش می‌کشند، بسیاری در سراسر جهان از خود می‌پرسند آیا امریکا انرژی لازم، متحدان مورد نیاز و منابع ضروری برای ورود به یک نزاع ژئوپلیتیک جدید را دارد یا خیر. مندلباوم در کتاب خود می‌نویسد: «صرفا به این دلیل که رخت بر بستن کمونیسم از جهان و نبود دو نظام سیاسی اقتصادی که مدعی مشروعیت باشند و برای کنترل هر کشوری با هم رقابت کنند، به این معنا نیست که ملاحظات ایدئولوژیک هم از سیاست بین‌الملل رخت بربسته است.»مدلباوم می‌گوید رژیم‌هایی نظیر چین، ایران و روسیه حالا بیشتر از هر زمان دیگری درخصوص دموکراسی، احساس خطر می‌کنند. در طول دهه نخست قرن بیست و یکم، این رژیم‌ها توانستند حمایت مردمی کافی را از طریق پیشرفت‌های اقتصادی به دست آورند. اما در دهه دوم قرن بیست و یکم پیشرفت اقتصادی دشوارتر شد و به قول مندلباوم رهبران این کشورها به جایگزینی نیاز دارند و این جایگزین همان ملی‌گرایی اغراق‌گونه است. آیا امریکا آماده رویارویی با این چالش است؟ من کاملا مطمئنم که ما می‌توانیم در مقابل روسیه و ایران ملی‌گرا و جسور بایستیم و با کمک متحدان همیشگی خود هزینه‌ای منطقی را نیز برای این کار تقبل کنیم.  اما موضوع چین از جنس دیگری است. بنابراین بهتر است درک درستی از توانایی‌ها و ضعف‌های‌مان در قبال چین به دست آورده و در عین حال توانایی‌ها و ضعف‌های چین را نیز فهم کنیم. در حال حاضر چین قدرتی نظامی، تکنولوژیک و اقتصادی محسوب می‌شود که توان رقابت با امریکا را دارد. البته این کشور در یک حوزه توان رقابت ندارد و آن طراحی و ساخت پیشرفته‌ترین ریزپردازنده‌ها و چیپ‌های حافظه‌ای است که نخستین گام برای پیشرفت در عرصه هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، محاسبات پیشرفته، وسایل نقلیه الکتریکی، ارتباطات تلفنی و غیره محسوب می‌شوند و این دقیقا اقتصاد دیجیتالی است که ما در آن ورود کرده‌ایم. تلاش گسترده چین برای توسعه صنعت ساخت میکروچیپ تا بدین جای کار ناموفق بوده و چینی‌ها موفق نشده‌اند فیزیک و سخت‌افزار لازم را تولید کنند و به مهارت لازم برای تولید انبوه ریزپردازنده‌های پیچیده دست یابند. البته تنها چند صد کیلومتر دورتر از مرزهای چین، شرکت Taiwan Semiconductor Manufacturing Company که در تایوان واقع شده به این تکنولوژی دست یافته است. براساس گزارش شاخه تحقیق و پژوهش کنگره امریکا این شرکت تایوانی یکی از سه سازنده پیشرفته‌ترین چیپ‌های سمی کنداکتور در جهان و بزرگ‌ترین آنها است. دومین و سومین شرکت سازنده این نوع از چیپ‌ها شرکت‌های سامسونگ و اینتل هستند. اکثر طراحان چیپ‌ها نظیر IBM، Nvidia، Cualcomm و AMD در حال حاضر از چیپ‌های شرکت تایوانی و سامسونگ برای ساختن زیرپردازنده استفاده می‌کنند. اما نکته حایز اهمیت این است که سه شرکت از پنج شرکتی که دستگاه‌های لیتوگرافی فوق‌العاده پیشرفته، ابزارها و نرم‌افزارهای مورد نیاز شرکت تایوانی و دیگران را برای ساختن ریز تراشه‌ها تولید می‌کنند عبارتند از: شرکت‌هایی نظیر Material Applied، Lam Research Corporation و KLA Corporation که همه در ایالات‌متحده مستقر هستند (دو شرکت دیگر هلندی و ژاپنی هستند) و چین تا حد زیادی فاقد این تخصص است. بنابراین امریکا می‌تواند به شرکت تایوانی فشار وارد کند و از ساخت چیپ‌های پیشرفته توسط این شرکت برای شرکت‌های چینی ممانعت به عمل آورد. البته دو هفته پیش امریکا سفارش‌هایی که شرکت تایوانی از هفت شرکت دارای ابرکامپیوتر چینی دریافت کرده بود را ذیل عنوان احتمال استفاده شدن چیپ‌ها در صنایع نظامی چین به حال تعلیق درآورد. روزنامه South China Morning Post به نقل از فرانسیس لائو، یکی از استادان کامپیوتر دانشگاه هنگ‌کنگ نوشت: «این تحریم به‌طور قطع توانایی چین برای حفظ جایگاهش در صنعت ابرکامپیوترها را تضعیف می‌کند، چراکه اکثر ابرکامپیوترهایی که چین دراختیار دارد از پردازنده‌های اینتل یا AMD، IBM یا پردازنده‌هایی که توسط شرکت تایوانی ساخته می‌شود، استفاده می‌کنند. اگرچه چینی‌ها می‌توانند از پردازنده‌های ساخت کره و ژاپن نیز استفاده کنند اما به نظر می‌رسد این پردازنده‌ها خیلی قدرتمند نباشند. در پاسخ چینی‌ها تلاش خود در زمینه پژوهش در زمینه فیزیک، نانوتکنولوژی و دانش مواد را شدت بخشیده‌اند تا بلکه بتوانند در آینده نسل جدیدی از چیپ‌ها و تجهیزات وابسته به آن را تولید کنند، اما احتمالا چین برای تحقق این هدف یک دهه یا بیشتر زمان نیاز دارد.  به همین دلیل است که امروزه چین علاوه بر اینکه به دلایل ایدئولوژیک تلاش می‌کند کنترل تایوان را در دست داشته باشد، از آن سو سعی می‌کند به دلایل استراتژیک کنترل شرکت تایوانی را برای کمک به صنایع نظامی خود دراختیار بگیرد. به همان اندازه که استراتژیست‌های امریکایی متعهد به حفظ دموکراسی در تایوان هستند به همان اندازه و حتی شاید بیشتر، باید تلاش کنند شرکت تایوانی در دامن چین نیفتد، چراکه در دنیای دیجیتال امروز، آن کسی که کنترل بهترین تولید‌کنندگان چیپ را دراختیار دارد کنترل بسیاری از حوزه‌ها را نیز دراختیار خواهد داشت. البته در حال حاضر شرکت تایوانی درحال ساخت کارخانه تولید سمی کنداکتور در فینیکس امریکا است.  حتما کتاب «2034» را بخوانید. در این کتاب چین با بهره‌گیری از تکنولوژی هوش مصنوعی موفق می‌شود دست به اقداماتی نظیر کلاهبرداری ماهواره‌ای، پنهان‌کاری سایبری و سرقت مواد بزند. در مرحله بعد نیز موفق می‌شود دست به حمله‌ای غیرمنتظره به ناوگان امریکا در اقیانوس آرام بزند و اتفاقا نخستین کاری که چین در این روند انجام می‌دهد این است که تایوان را اشغال می‌کند. امریکا باید مطمئن شود چنین داستانی، صرفا یک داستان باقی خواهد ماند. 

ترجمه آرمین منتظری

همچنین ببینید

نتانیاهو: ترامپ پیشنهاد اخراج ساکنان غزه را نداده است!

نتانیاهو: ترامپ پیشنهاد اخراج ساکنان غزه را نداده است!

در حالی که رژیم صهیونیستی از هیچگونه جنایتی در حق ساکنان غزه فروگذار نکرده است، نخست وزیر این رژیم ادعا کرد: ما کسی را از غزه اخراج نخواهیم کرد و رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد این امر را نداده است؛ ما فقط گزینه رفتن یا ماندن را در اختیار ساکنان غزه قرار داده‌ایم.