صبح نو/متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشر آن در کم خبر به معنای تاییدش نیست
اگر سوال این باشد که ماجرای حذف ارز ترجیحی چه تاثیری بر سیاست داخلی ایران گذاشت، برای پاسخ باید کمی صبور بود. به نظر میرسد که برخی اصولگرایان با وجود داشتن سلیقهای متفاوت بهواسطه خاستگاه مشترک جریانی، یا در کنار دولت قرار گرفته یا حداقل زبان به نقد نگشودهاند؛ چراکه عبور از چاله ارز ترجیحی را محتوم و مطلوب میدانند.
در مقابل، اصلاحطلبان تاکنون کمتر موضع تند و رادیکال داشتهاند و بهصورت منسجم و سازمانی به این طرح حمله نکردهاند. انتقاد اصلاحطلبان از گرانیهای پس از حذف ارز ترجیحی، عمدتا از موضع فردی بوده و کمتر جلوه و جلای تشکیلاتی داشته است. دو دلیل عمده برای کنش غیرهمهجانبه اصلاحطلبان علیه سیاست ارزی دولت سیزدهم متصور است؛ اول اینکه دولت موردحمایت آنها بانی ارز ترجیحی بوده و خود در معرض سوالات جدی قرار دارند و عملا فرصتی برای حمله نیافتهاند. دلیل دیگر را باید در میزان اعتراضها به این اقدام جستوجو کرد. پوست موز و استخوان در گلو همانطور که تصریح شد اصلاحطلبان خود را بانی اصلی اجرای سیاست ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی میدانند و از این منظر چندان نمیتوانند پردهدری کنند و همزمان خود را پشت پرده تمام این غائلهها، مکتوم و محفوظ نگاه دارند. یکی از این تصمیمات اشتباه و بسیار ویرانگر دولت دوازدهم(دولت موردحمایت جریان اصلاحات) که تا هماکنون نیز مصائب آن گریبانگیر کشور است، اختصاص ارز ترجیحی (موسوم به دلار جهانگیری) برای کالاهای اساسی بود.در دولت پیشین و در بزنگاه تشدید تحریمها و افزایش قیمت ارز و با توجیه تامین ارز ارزان برای واردات اقلام اساسی، مصوب شد که ارز 4200تومانی برای واردات در نظر گرفته شود. این تصمیم از همان ابتدا هم با مخالفت بسیاری از کارشناسان مواجه شد اما متاسفانه مانند بسیاری موضوعات دیگر گوش شنوایی در دولت برای شنیدن وجود نداشت. پیامدهای اقتصادی منفی اختصاص این ارز به قدری فجیع و وسیع بود که عباس عبدی، کنشگر اصلاحطلب، آن را به «پوست موز زیر پای دولت رییسی» تعبیر کرد. عبدی دیماه سال گذشته طی توییتی نوشت: «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت». مدتی بعد از این توییت، روزنامه سازندگی ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران سازندگی نیز در مطلبی، هرگونه اتخاذ سیاست درباره ارز ترجیحی را «استخوان در گلوی دولت» دانست. عافیتطلبی برای باقی ماندن در قدرت از سوی دیگر، اصلاحطلبان که برخلاف سالهای 78 و 88 در ماجراهای دی96 و آبان98 نتوانستند خود را در جایگاه رهبری معترضان قرار دهند، اینبار هم یا بهدلیل علایق خود به ماندن در ساختار رسمی قدرت یا بهدلیل گسترده نشدن اعتراضها عملا وارد یک بازی پرریسک نشدند و همچنان در سطح فردی به بیان نظرات خود میپردازند. به بیان بهتر، اصلاحطلبان میدانند که کاهش ضریب نفوذ اجتماعیشان میتواند دلیل صبر و حوصله بیشتر برای یافتن اثر این اصلاحات یا جراحی اقتصادی بر سطح سیاست شاید محافظهکاری جریانهای سیاسی باشد تا شاید بتوانند در زمان مناسب جایگاه مطلوبی را برای خود در میان نیروهای اجتماعی بیابند و آنگاه بهصورت شفافتر موضع خود را بیان کنند. گرچه بسیاری از آنها از اکنون سخن از لزوم احیای برجام بهعنوان میراث دولت روحانی میگویند و با این پاسخ، موضع قاطع و نهایی نسبتبه تحولات را به تاخیر میاندازند اما همچنان باید منتظر ماند تا موضع نهایی آنها را بهعنوان جریان رقیب دولت مستقر مشاهده کرد.