اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در کم خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
لازم است با تحرک نیروهای زبده در دستگاه دیپلماسی برای فضاسازی مجدد بینالمللی اقدام شود
ساسان کریمی/ واقعیت این است که از اخبار تازه هستهای عطر خوبی هم به مشام نمیرسد. پیشتر در مورد جنگ اوکراین و سایهای که تغییر توازن قوا در میان کشورهای ذیمدخل در مذاکرات احیای برجام در همین مطبعه نوشته شده است. واقع امر اینکه امروز پیشبینیهای گذشته به تحقق در آمده و بنابر گزارشهای غیررسمی فروش نفت ایران در بازار خاکستری تحتتاثیر تخفیفهای چشمگیر روسیه قرار گرفته است. با خروج احتمالی اوپک از اتحادش با روسیه در مورد میزان تولید نیز احتمالا قیمت نفت و کمبود عرضه که احتمالا هم موجب چشمپوشیهایی در اجرای تحریمها علیه ایران بوده و هم از عوامل کاهش مطلوبیت مذاکرات احیای برجام برای ایران تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. این به معنای به وقوع پیوستن زودهنگام پیشبینیهاست: با تصور اولیهای که از توان نظامی روسیه وجود داشت به نظر میرسید این دو پنجره قیمت نفت و امکان فروش نسبتا سهل تا پایان جنگ گشوده باقی بمانند. اما با فرسایشی شدن جنگ اوکراین و عدم پیروزی قاطع و سریع ارتش روسیه که عمدتا در سایه حمایتهای مالی و تسلیحاتی غرب بود معادلات انرژی نیز دیگر شد و حالا سه اتفاق به توالی رخ داده یا در حال رخ دادن است: 1. روسیه بیش از پیش در بازار خاکستری تلاش خواهد کرد که مشتریان ایران را ربوده و با تخفیفهای ویژهاش اغوا کند. 2. تولید نفت رسمی توسط اوپک افزایش و در نتیجه قیمت کاهش مییابد و 3. دست ایالات متحده در فشار بر اجرای تحریمهای نفتی بازتر خواهد بود و این همه دیگر الزاما منتظر تعیین تکلیف جنگ روسیه و اوکراین نخواهد بود.
از سوی دیگر با ناامید شدن اروپا از به ثمر رسیدن مذاکرات وین، نزدیک شدن انتخابات مجلس در ایالات متحده و نیز کاهش مطلوبیت هرگونه عادی شدن ایران در بازار جهانی از جانب روسیه و چین موضوع ممکن است لاجرم به شکل کنونی ادامه نیابد. این روزها صحبت از پیشنویس قطعنامهای علیه ایران است که تروییکای اروپایی و ایالات متحده برای طرح در شورای حکام ارایه کردهاند که عمدتا ناظر به گزارشهای اخیر آژانس در مورد پاسخهای ایران در موضوعات فنی است. حاق مطلب اما ضمنا این است که اینگونه فشار را بر ایران برای از سرگیری مذاکرات و به ثمر رساندن آن افزایش دهند. امری که در صورت عدم توفیق نیز ضرر چندانی برای ایشان ندارد. بهرغم خروج ایالات متحده، تروییکای اروپایی هنوز رسما عضو برجام هستند و لذا امکان استفاده از مکانیسم شکایت علیه ایران را دارند. امری که پس از طی مراحلی که هر کدام چند هفته به طول خواهد انجامید در صورت عدم تفاهم در موضوعات ادعایی به داوری اعضا گذاشته میشود. باید توجه کرد که خروج ایالات متحده از برجام در زمان ترامپ و عدم اقدام به استفاده از آنچه snap back گفته میشود از جمله به این واسطه بود که در آن زمان امریکا خود را بهرغم روسیه و چین از همراهی اعضای دیگر برجام یعنی سه کشور اروپایی نیز محروم میدید و بنابراین حدس میزد بازنده هرگونه داوری ذیل برجام علیه ایران باشد: حدسی که لااقل رایگیریهای شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل و زمین خوردن قاطع امریکا در آن زمان بهترین گواه برای صحتش بود.
اما قطع نظر از اینکه حق با کیست و علت چیست، واقعیت این است که ما امروز آن فضای قبل را در اختیار نداریم: هم به واسطه نرمالتر شدن سیاست در واشنگتن و بازیگری اجماعبرانگیز دموکراتها و هم شاید به واسطه اینکه به هر حال سطح کنشگری و فعالیت امروز ما در جهان از نوع دیگری است، اینک تروییکای اروپایی و اتحادیه اروپا در فقره برجام در موضع مدافع سیاسی ما و مقابل امریکا قرار ندارد. بحث روسیه نیز با توجه به جنگ اوکراین و تقابل کلی با غرب دیگر است و حمایتش اگر هم باشد چندان کارساز نیست و نفوذ قابل توجهی در جبهه مقابل ما ندارد. چین نیز از گذشته کنشگری چندانی در مسائلی اینچنین حساس از خود نشان نمیدهد و سیاستش بیشتر همراهی با اکثریت و نظر غالب است.
حالا با مشاهده صحنه و به خصوص پیشنویسی که به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارایه شده است به نظر میرسد باز هم کشورهای اروپایی قصد طی مسیر اعمال فشار از طریق مکانیسم حل اختلاف درون برجام را ندارند و تلاش میکنند ایران را به محکومیت در شورای حکام آژانس و احیانا ارجاع مجدد به شورای امنیت سازمان ملل تهدید کنند. شاید این عدم استفاده از مکانیسم داخلی برجام به واسطه حدس بر برابری آرای اعضای برجام (ایران و روسیه و چین از یک سو و تروییکای اروپایی از سوی دیگر) و عدم اطمینان از برنده شدن در آن باشد. لذا امریکا و اروپا به دنبال نوعی اجماعسازی مجدد در فضای بینالمللی علیه ایران رفتهاند.
البته که وضع تحریمهای مجدد در شورای امنیت محال نیست اما به واسطه اختلافات زیاد غرب و روسیه در حال حاضر دستنیافتنی مینماید. اما در ضمن طی مسیر بازگرداندن همان قطعنامههای قبلی نیز نیاز به فضاسازی سیاسی و رسانهای علیه ایران و آمادهسازی افکار عمومی بینالمللی و همراه کردن دولتها دارد و این کاری است که اکنون بهطور جدی در حال پیگیری است.
آنچه لازم است تلاش برای بازسازی چهره محق در فقره برجام است که از تحرک دیپلماتهای مرکز و نمایندگیها ممکن است. ابتکار عمل سیاسی و دیپلماتیک در لایههای مختلف وزارت امور خارجه و به خصوص در راس آن میتواند بیشترین آورده را برای ما داشته باشد. نباید گذاشت که جای ناقض برجام و آسیبخورده از این نقض عوض شود. این موضوع به تبیین مواضع و استدلالهای ایران در عرصه جهانی نیاز دارد و قاعدتا نمیتوان به حق بودن موضع خود اکتفا کرد.
در تحلیل نهایی آنچه میتواند نقطه ضعف امروز ما در سیاستگذاری دیپلماسی هستهای قرار بگیرد خوشبینی بیش از حد و احیانا اسارت در شعارها و رجزهای خود است. ضمن اذعان به اینکه بیان مواضع در ورطه مذاکراتی و رسانهای امر لازم در سیاست خارجی است خود نباید فکر کنیم کار دیپلمات در همین جا تمام میشود. به بیان دیگر مواضع ما فقط مواضع ما هستند و نه راهکارهای ما. اگر فکر کنیم که «شورای حکام، شورای امنیت سازمان ملل، مکانیسم داخلی حل اختلاف برجام و غیره همه هیچ هستند و نخواهند توانست فشار را بر ما افزون کنند» یا به ذهن آوریم که «ما امروز هم در شرایط تحریم هستیم و فرق چندانی نخواهد کرد» تنها خود را قانع خواهیم کرد. کارکشتگان سیاست خارجی هم تفاوت موضع فراتر و فروتر را خوب میدانند و هم فرق میان تحریمهای یکجانبه امریکا را با تحریمهای همهجانبه سازمان ملل و هم قرار گرفتن مجدد ذیل فصل هفتم منشور را. ضمن آنکه امید به همراهی دیگران - روسیه یا چین یا هر کشور دیگر - به گواه تاریخ میتواند بدترین خوشبینی قلمداد شود، چرا که این کشورها به خصوص در شرایط کنونی ممکن است ایران را وجهالمصالحه خود با غرب در موضوعی دیگر قرار دهند، چون افزایش کیفی و کمی فشار به ایران نه از منافع واقعی ایشان میکاهد و نه ایران گزینه دیگری در سیاست خارجی برای خود باقی گذاشته که روسیه و چین بخواهند از نزدیک شدن ایران به او بهراسند و خود را مخیر به انتخاب در گزینههای منافع زودهنگام و دیرهنگام بدانند.