خبرگزاری دانشجو/ جدیدترین سروده احمد بابایی برای شهدای کرمان▪️خبر، پشت خبر، غم روی غم ریخت▪️به ذهنم باز شعر محتشم ریخت▪️صدای سیلی آمد..، زن، زمین خورد...!
بازار
▪️به خود پیچید کوچه...، زن، به هم ریخت!▪️زنی دیدم، دلِ گم گشته ای داشت...▪️گلی در زیر پا دیدم... دلم ریخت...▪️در این غم، از غیوری، دم گرفتم:▪️"صبوری طرفه خاکی بر سرم" ریخت▪️صبوری تا کجا؟ تا کی؟ چگونه...!؟▪️مگر این خصم، خون خلق، کم ریخت؟▪️زمین لرزید... آه...! آوار، هاوار...!
▪️به روی خاک ها خرمای بم ریخت▪️زبانم لال شد از داغ کرمان...▪️دوباره بغض بر دستِ قلم ریخت:▪️ببین که تیغ کج باز، ای علمدار!▪️چه سرهایی به پای این علم ریخت▪️به پا خیز، ای عموی اهل ایران!
▪️حرامی بعد تو دور حرم ریخت