ایبنا/ عصر یکشنبه 21 مرداد، یک تروریست تکفیری با ورود به حرم مطهر شاهچراغ (ع) با اسلحه گرم شروع به تیراندازی به حاضران در حرم کرد. در این حادثه تروریستی یک نفر شهید شد و هفت نفر دیگر مجروح شدند و تروریست نیز بلافاصله دستگیر شد.اهالی شعر و ادب کشور نیز با سرودن شعر و روایتهای ادبی خود، با خانواده شهید و مجروحان این حمله تروریستی همدردی کردند.در ادامه بخشی از شعر و قطعات ادبی اهالی فرهنگ و ادب کشور که در پی این حادثه تروریستی سروده شدهاند را می خوانید.کاربران نیز میتوانند اشعار و قطعات ادبی خود را با موضوع حمله تروریستی به حرم شاهچراغ (ع) برای خبرگزاری ایبنا در حساب کاربری شبکههای اجتماعی خود در پیام رسانهای بله، ایتا روبیکا و شاد به آیدی ibnaadmin@ ارسال کنند.پدرام اکبری
بازار
هُرم مــُحرّم در حَرَم تکرار داغپندارمان این بوده لاله سهم باغما وارثان این نهالستان عشقیم...سرسبزی ِ شـیراز از شاه چـراغایوب پرندآورغلامعباس عباسی عزیزمگل مریم گل یاسی عزیزمبرای جلب لبخند خداوندشدی یک لاله عباسی عزیزمسجاد حیدری قیری
ای داغ سپید، ای شتک سرخ به شیرازبرخیز و بگو درد دلی سبز به آوازتا با تو بگرییم به زخم سر گیلاستا با تو بگرییم به سجاده ی بی یاسای کاش که میبست مرا هم به گلولهآن کس که گرفته ست خدا هم به گلوله این عطر که از شاهچراغ آمده داغ استای وای به ما، صاحب عزا شاهچراغ استاما نتوان گفت که ما خسته ی داغیم
ما تازه درختان تبر خورده ی باغیمماییم که لبریز بهاریم و هَزاریمما بلبل خوش نغمه ی دستان بهاریمبادا که از این مثنوی آواز بشوردحاشا که کسی خون شتک خورده بشویدتنها نه هر آن بال کمین خورده شهید استهر کس که در این صحن، زمین خورده شهید استتا روز قیامت دل ما داغ به داغ استشیراز مکدر ز غم شاهچراغ استنجمه آرمانپر از آه و پر از غم بود امشبحرم لبریز ماتم بود امشبدوباره گل به گل داغ کبوترمحرم در محرم بود امشبمحمّدجوادطهرانی نوبندگانیخونین شده باغ ، تسلیت میگوییماز این همه داغ ، تسلیت میگوییمگلهای عزیزِ حَرَمَت را چیدندای شاهچراغ ! تسلیت میگوییمساجده تقیزادهپابوس تو این بار به سر می آییماز صحن و رواق و بام و در می آییم حالا که در شهادت اینجا شده بازما را بکشند! زندهتر می آییمهاشم کرونیاز داغ حرم که شعله ور می گردیمدر دایره خوف و خطر می گردیمما امت عشقیم و امام ما گفتما را بکشید زنده تر می گردیممهدی قنبریدل مشغولِ دوباره خون خوردن شدهر لاله که رُست، خود، هزاران تن شدبا نور شهید، میشود روشن، راهای شاه! چراغ دیگری روشن شدمعصومه مرادیباز از حرم چیدندغنچهغنچه باور رااز لب پرستوهاخندههای آخر راباز از حرم چیدندواژههای پرپر راروی خاک پاشیدندتکه تکه گوهر راصحن احمدی امشبباز صحنهی داغ استاین حرم پر از لاله سبزمثل یک باغ استکاش زائرت بودممهربانترین آقاچرخ میزدم دورتمثل بچهکفترهاکاش مثل سربازیمن مراقبت بودمشاه مهربانیهاکاش خادمت بودممیپریدم از صحنتتا ستارهها امشبمیرسیدم از اینجاتاخود خدا امشبپدرام اکبریتاریخ مدعی شده سرها بریده اندبا خون چه نقشهای غریبی کشیدهاندای وای زائران غریبی که آن غروبدر پیشگاه شاه چراغ آرمیدهاندگلهای زخم خورده ی چادر نماز زن جان ها به سنگ فرش زمانه دمیدهاندتقدیم کودکان هراسان در حرممشتی گلوله شد به تقاصی که دیدهاندهم دیدهاند حرمت ناب حریم راهم عارفانه جرعه معنا چشیدهاندیک عده مدعی حقوق بشر ولیدر دخمه های شک و توهم خزیده انداحد ده بزرگیدلم از غم سراغی سرخ داردبروی داغ داغی سرخ داردبه محراب شهید عشق و ایمانشهادت چلچراغ سرخ داردمیثم جعفریشلیک، از اعتقاد ما کم نکندشیرازِ بهشت را جهنم نکندایرانی اگر جان بدهد هم هرگزسر پیش یزید زاده ها خم نکندیوسف ملاییشوربختانه دوباره «شاه چراغ» دوباره شلیکدوباره تیر، دوباره ترورجامهای که بوی بهار نارنج نه، بوی خون میدهدو چندباره داعشاز خراسان تا خوزستاناز خاور تا باختردوباره خون، دوباره ایران، دوباره همدلی.بهزاد پوداتخورده است در این حرم لگدها گل سرخروییده ولی دوباره صدها گل سرخآقا سرتان سلامت این هدیه ی ماستتقدیم شما شود سبدها گل سرخاصغر ملایی محمدآبادیدوباره دست تبرپیشه ی ترور از نوبساط کهنه ی کشتن به پا نمود ای وای!بهزاد پوداتپرواز قشنگ است ولی با پر خونیتقدیم خداوند و شما شد سر خونیمانند مدینه است حرم مثل بقیع استیادآور مادر و پسر ، یک در خونیافتاده زنی با پسرش پشت در اماانداخته بر روی سرش معجر خونیاین شاه چراغ است که آغوش گشوده استبرداشته از روی زمین پیکر خونیآقا سرتان باد سلامت نفست گرممی گفت کسی با غم و با حنجر خونیما اول راهیم هنوز ای شط پر خونباید که ببینی پس از این محشر خونیهرگز نهراسیم از این کشته شدن هابرخاسته ایم از دل صد سنگر خونیپا پس نکشیم از حرمت گر چه ببینیمقرآن و مفاتیح و انگشتر خونیفرمانده تویی امر کنی حاضرم آقاتا عهد ببندم سر این باور خونی