در هیچ یک از دورههای کهن و در هیچ یک از منابع اصیل، از سفر به عنوان رسمی از رسمهای نوروزی یاد نشده است. فکر میکنم که در دوران معاصر ما، از یک سو به دلیل محدود شدن زمان فراغت به روزهای تعطیل رسمی، و از سوی دیگر به دلیل آسفالت شدن جادهها و فراوانی خودروها و ساده شدن سفر، تمایل به گشتوگذارهای طولانی در نوروز بیشتر شده است. قطعا آشنایی با فرهنگ اروپاییها و آمریکاییها که در تعطیلیهای تابستانی و ژانویه به سفر میروند، و همچنین القای «ضرورت» سفر از سوی سازندگان و فروشندگان خودرو به جامعه هم در این امر موثر بوده است.در ایران، سفر به شکلی بیمارگونه افزایش یافته و امروزه، مطابق گفتهی مقامهای دولتی و به استناد مشاهدههای عینی، به نظر میرسد که در نوروز تقریباً هر ایرانی یک سفر انجام میدهد! یا سالانه حدود 25 میلیون نفر به مشهد میروند، و یا در تابستانها 30- 20 میلیون نفر به گیلان و مازندران سفر میکنند. یکبار، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور گفته بود که ایرانیها هفت برابر اروپاییها به سفر میروند! شاید شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور که موجب مهاجرتهای گسترده از ده به شهر و از شهرهای کوچک به ابَرشهرها شده نیز در این ماجرا مؤثر بوده، چرا که بسیاری از سفرهای نوروزی برای رفتن به زادگاه یا دیدار خویشان است. با این حال، آموزش چگونه سفر رفتن به ویژه آداب رفتار با طبیعت و میراث فرهنگی، بسیار کم در کتابهای درسی و یا از طریق بروشورهای گردشگری و رادیو و تلویزیون انجام شده است. شوربختانه، از چهارشنبه.سوری که به پیشواز نوروز میرویم، تا سفرهای نوروزی، و دست آخر در سیزدهبدر که نقطهی اوج (یا حضیض؟!) این آیینهای دگرگون شده است، در بسیاری موارد نمودهایی ازلاابالیگری را می بینیم که بر رفتار گروههایی از جامعه چیره شده است.چند پیشنهاد:سفر نروید! بهتر نیست که به جای خسته کردن خود در جادههای شلوغ و راههای دور، با خانوادهی خود استراحت کنید؛ سری به قوم و خویشان بزنید؛ شبهایی را با یاران بگذرانید؛ کتابهای نخوانده را بخوانید؛ قلم بزنید؛ فیلمهای خوب ببینید (که حتی گاه در تلویزیون خودمان هم نمایش داده میشوند)؛ موسیقی گوش کنید؛ و در گردشگاههای نزدیک قدم بزنید؟! اصلا شهر و منطقهی خودتان را خوب دیدهاید که به شهرهای دور میروید؟!
اگر به سفر میروید، با قطار، اتوبوس، یا هر چهار پنج نفر با یک خودرو، بروید.
آهسته و با احتیاط رانندگی کنید تا سوخت کمتری مصرف کنید، تصادف نکنید، و با جانورانی که از جاده عبور میکنند، برخورد نکنید.
در استراحتگاههای بین راه و هر جای دیگر که فرصت شد، با دیگران از ضرورت حفظ محیط زیست و میراث فرهنگی سخن بگویید. خودتان، با جمعآوری تفکیکشدهی زبالهها و کمک به پاکسازی محیط، الگوی دیگران باشید. با عادتِ افروختن آتش در طبیعت، مبارزه کنید. صدای رادیو پخش خود را کم کنید. در جاهایی چادر بزنید که قبلاً چادر زدهاند، و در همه حال از آسیب رساندن به پوشش گیاهی خودداری کنید.
به مأموران و داوطلبان هلال احمر، شهرداریها، سازمان میراث فرهنگی، و سازمان حفاظت محیط زیست که در نقاط مختلف در کار خدماترسانی به مسافران هستند، کمک کنید و به آنان پیشنهاد دهید که از رییسان خود بخواهند کار آموزش همگانی برای حفظ میراثهای طبیعی و فرهنگی را جدیتر بگیرند.
از ظرفهای یکبارمصرف استفاده نکنید و به مدیران غذاخوریها پیشنهاد دهید که آنان نیز از ظرف و رومیزی دورانداختنی استفاده نکنند.
در مهمانسراها، از روشن گذاشتن بیمورد لامپها، ریختوپاش آب، سفارش به عوض کردن هر روزهی ملافهها و حولهها، و گرم کردن بیش از حد اتاقها خودداری کنید.
هر جا که مقرراتی برای محدود ساختن شمار بازدیدکنندگان وجود دارد، آن را رعایت کنید و مثلا از مأموران نخواهید که شما را به بخشی از یک بنای تاریخی که ورود ممنوع است، یا داخل منطقهای که حفاظتشده است، راه بدهند.
از فروشگاههای محلی خرید کنید. صنایع دستی و محصولات کشاورزی محلی بخرید. در روستاها و دیگر نقاط دور افتاده، به دیدن بناهای تاریخی و چشماندازهای کمتر معروف و درختان کهن بروید و به مردم بومی بگویید که چقدر این آثار با ارزشاند و شما برای دیدن آنها آمدهاید. با اهالی محل، از اهمیت حفظ زبان، پوشاک، موسیقی و دیگر جلوههای فرهنگ بومی سخن بگویید. مشکلات این مردم را بشناسید تا بعداً در جهت رفع آن کاری بکنید.
اگر عضو یک سمن (NGO) هستید، پیش از سفر برنامهریزی کنید که دوستان عضو سمن خود را در شهرها و روستاهای مسیر ببینید و با آنان به تبادل تجربه و اطلاعات بپردازید و شبکهی خود را تقویت کنید.
با خود، کتابها و بولتنهای محیط زیستی داشته باشید و در فرصتهایی که مییابید، بخوانید.
یادداشت بردارید و برای بهتر شدن وضع محیط زیست و محدودههای تاریخی، به رسانهها مقاله و گزارش بدهید.
*فعال محیط زیست