به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، همانگونه که پایبندی به ارزشهای اسلامی بیانگر مراتب ایمان و باورمندی هر مسلمان است، دفاع و مراقبت از ارزشهای اسلامی همچون ولایت و ولایتمداری، حریت و آزادی، عدالت و عدالتخواهی، کرامت و کرامتجویی و نیز عفت و پوشش اسلامی در جایگاه خود نشان از تکلیفمداری هر مسلمان دارد، ولی آنچه مهم است نوع و روش و سبک مراقبت و دفاع از ارزشهای اسلامی است.بنابر روایت حوزه، در این نوشتار با تأمل در سیره عملی و خطبههای حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» پنج راهکار برای دفاع و مراقبت از ارزشهای اسلامی مورد تحلیل و تبیین قرار میگیرد.راهکار نخست: وحدتنظر نخبگان و خواص جامعهنخستین راهکار برای دفاع از ارزشهای اسلامی، وحدتنظر نخبگان و خواص است، زیرا آنان در فکر و عمل افراد جامعه تأثیرگذارند. حال اگر آنان با عوامل ضد ارزش همراه شوند و یا توجیهکننده رفتار زشت آنان و یا عافیتطلب باشند و گروه خونی آنان با همه سازگار باشد، به یقین دفاع از ارزشهای اسلامی به نتیجه نمیرسد. از همینروست که حضرت زهرا«سلام الله علیها» در قیام خود ابتدا به سمت انصار که از خواص جامعه بودند، رفت و آنان را در خطبه فدکیه مورد خطاب قرار داد و از آنان خواست که به میدان بیایند و از اعتبارشان در بسیج عمومی علیه سران سقیفه استفاده کنند. حضرت خطاب به انصار فرمود:انْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافِیکمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِیبُونَ، وَ تَأْتِیکمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِیثُونَ (تُعینُونَ)، وَ انْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَالْخِیرَةُ الَّتِی اخْتِیرَتْ؛ شما دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید، دعوت مرا می شنوید و لبیک نمی گویید؟ و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟ با این که شما در شجاعت زبانزد می باشید و در خیر و صلاح معروفید، و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید.کسی که در دفاع از ارزشهای اسلامی عذر و بهانه میآورد و اقدامی نمیکند، عذر و بهانهاش در صورتی مقبول و پذیرفتنی است که ضعف و ناتوانی داشته باشد. حضرت زهرا«سلام الله علیها» با پرسش از علت عذر و بهانه نصار خطاب به آنان میفرماید اگر عذر و بهانهتان به سبب نیاز به نیروی انسانی است، آن را دارید. اگر نیازمند به سلاح و سپر هستید، سلاح و سپر دارید. اگر مسئله قدرت مادی و اقتصادی باشد، آن را نیز دارید؛ پس دیگر عذر و بهانهای برایتان باقی نمیماند که با تمامی استعدادهای بالفعل و توانمندیهایتان دعوت ما را اجابت نمیکنید. فریادها و نالهها را میشنوید و کمکی نمیکنید؛ در حالی که شما آدمهای خوشنام و معتبری هستید.امام حسین«علیه السلام» در سال ۵۸ هجری و دو سال پیش از شروع نهضت کربلا ابتدا به سراغ نخبگان و خواص رفت و در منا میان جمع هفتصد تن از اصحاب پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»، آنان را با ویژگیهای خاصی مورد خطاب قرار داد و از آنان خواست که به دفاع از ارزشهای اسلامی برخیزند. حضرت به آنان فرمود:أَنْتُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ عِصَابَةٌ بِالْعِلْمِ مَشْهُورَةٌ وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةٌ وَ بِالنَّصِیحَةِ مَعْرُوفَةٌ وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهَابَةٌ یَهَابُکُمُ الشَّرِیفُ وَ یُکْرِمُکُمُ الضَّعِیفُ وَ یُؤْثِرُکُمْ مَنْ لَا فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لَا یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فِی الْحَوَائِجِ إِذَا امْتَنَعَتْ مِنْ طُلَّابِهَا وَ تَمْشُونَ فِی الطَّرِیقِ بِهَیْبَةِ الْمُلُوکِ وَ کَرَامَةِ الْأَکَابِرِ أَ لَیْسَ کُلُّ ذَلِکَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِمَا یُرْجَی عِنْدَکُمْ مِنَ الْقِیَامِ بِحَقِّ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَرِ حَقِّهِ تَقْصُرُونَ فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأَئِمَّةِ فَأَمَّا حَقَّ الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُم؛ شما ای گروه دانشوران و ای کسانی که در دانش و علم، شهره شهرهای خویش هستید و در اندرزگویی و خیرخواهی و نیکنامی زبانزد خاص و عام! به پاس آنکه نام خدا را بر لب دارید و راه او را در پیش، در دل مردم شکوه و حرمت یافتهاید؛ بهگونهای که توانمند و برخوردار از شما حساب میبرد و ناتوان و نیازمند گرامیتان میدارد. کسی که بر او نه برتری دارید و نه ریاست، شما را بر خود برتری میبخشد و مقدم میدارد و توانگران و برخورداران جامعه به اشاره شما خواسته نیازمندان را بر میآورند.شهرت داشتن به علم و دانش، از آنها به نیکی یاد کردن، شناخته شدن به خیرخواهی و اندرزگویی، صاحب احترام خاص و ویژه در میان مردم، دارای جایگاه و اعتبار در میان مردم، مورد اعتماد مردم و ارزشمند بودن نزد آنان و مرجع حل مشکلات مردم، ویژگیهایی است که امام«علیه السلام» برای آنان بر میشمارد و سپس آنها را درباره کوتاهی در یاری امر خدا و ارزشهای الهی سرزنش میکند. روح وجان وپیام کلام امام حسین«علیه السلام» این است که پایه اصلی در دفاع از ارزشهای اسلامی، همسویی نخبگان و خواص جامعه است. اگر آنان از اعتبار خود در حمایت از مدافعین ارزشهای اسلامی استفاده کنند وخود از پیشگامان در این حرکت باشند، این دفاع به نتیجه عملی و عینی میرسد؛ در حالی که اگر آنان توجیهگر رفتارهای ضد ارزشی باشند، قطعاً این حرکت به سکون تبدیل خواهد شد.راهکار دوم: افشای دستهای پیدا و پنهان ضد ارزشهادومین راهکار در تقابل با ضد ارزشها و دفاع از حریم و حرمت ارزشهای اسلامی، افشای دستهای پیدا و پنهان ضد ارزشها و رو کردن چهره گریم شده آنان است؛ چنانکه بخش مهمی از نامهها وخطبههای امام حسین«علیه السلام» به همین افشاگری اختصاص دارد. امام«علیه السلام» در نامه خود به نخبگان بصره این چنین نوشتند: «وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلی کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ«صلی الله علیه و آله و سلم»، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ؛ و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» فرا میخوانم. به راستیکه سنت از میان رفته است و بدعتها زنده شدهاند. اگر سخنم را بشنوید و از فرمانم پیروی کنید، شما را به راه درست هدایت میکنم».امام«علیه السلام» سپاه را مورد خطاب قرار داد و دست همه آنان ر در تحکیم ضد ارزش دینی که حاکمیت بنیامیه است، رو کرد و فرمود: ای مردم! شما جمع شدهاید برای یاری و نصرت آنان که دشمن شمایند (بنیاُمیه) و بر ضرر و هلاکت آن کسانی که در حقیقت دوستان و خیرخواه شما هستند (اهلبیت«علیهم السلام»)، با آنکه بنیامیه هیچ عدل و دادی در میان شما واقع نساختند و هیچگونه آرزوی شما را بر نیاوردند؛ ... خداوند شما را از رحمت خود دور کند ای نا آزادمردان این امت و بینام و ننگان طوایف (یا باقیماندگان جنگ احزاب) و بیاعتنایان به کتاب خدا و تحریفکنندگان کلمات حق و خویشاوندان گناه و ریزشهای آب دهان شیطان و خاموشکنندگان چراغهای سنت و هدایت. آیا این جماعت بنیامیه را مددکارید و از نصرت چون ما اهلبیت دوری میجویید؟ همانا کار شما همین است. به خدا سوگند که غَدْر و مَکْر شما قدیمی است و بیخ درخت وجودتان بر غَداری بسته شده و بر مَکاری شاخه برآورده است.نامهها و سخنان نورانی امام حسین«علیه السلام» بیانگر آن است که دفاع از ارزشهای اسلامی باید همراه با افشا کردن چهرههایی باشد که ضد ارزشها را حمایت و پشتیبانی میکنند و با برملا کردن دستهای پیدا و پنهان آنان، میتوان ارزشهای اسلامی از دست رفته را به جای خودش بازگرداند.راهکار سوم: چینش صحیح مدافعین ارزشهاسومین راهکار برای دفاع از ارزشهای اسلامی در مکتب و سیره حسینی، چینش صحیح مدافعین ارزشی است؛ به این معنا که کلید موفقیت در تقابل با نیروهای ضد ارزشی، به کارگیری درست مدافعین است که موجب میشود ضد ارزشیها مورد اقبال مردم واقع نشوند.از همینرو بود که امام حسین«علیه السلام» ازمدینه تا کربلا هرگز از عبدالله بن عباس، محمد حنفیه و عبدالله جعفر با همه وجاهت و جلالتشان نمیخواهد که با ایشان همراه شوند؛ چراکه میدید آنان در مقابله با حاکمیت بنیامیه منطقی غیر از منطق امام دارند و همراهی آنان جز ایجاد تردید در دیگران، سودی ندارد و نهضت را در مقابله حاکمیت ضد ارزش ناکام میکند.این در حالی است که بانویی چون زینب کبری«سلام الله علیها» و شخصیتی همچون حضرت اباالفضل العباس«علیه السلام» و حضرت علیاکبر«علیه السلام» وحتی وهب مسیحی و زهیر عثمانی را که باورمند به راه و مرامش بودند، همراه خود نمود و هر یک را در جای خودش قرار داد.امام«علیه السلام» با چنین چینش صحیحی توانست در دفاع از ارزشهای اسلامی، نهضت ماندگاری را رقم بزند. این سیره امام«علیه السلام»، پیام و درسی برای امروز ماست که در دفاع از ارزشها باید نیروها به درستی بکار گرفته شوند، یعنی نیروی امنیتی کار امنیتی و نیروی فرهنگی کار فرهنگی انجام دهد.راهکار چهارم: هزینه از جان و استقبال از شهادتچهارمین راهکار در دفاع از ارزشهای اسلامی، هزینه ازجان و استقبال از شهادت است؛ به این معنا که در مواردی ضد ارزشها آنچنان درجامعه گسترش پیدا میکند و نهادینه میشوند که تنها راه مقابله با آنها گذشت ازجان، مال و فرزند است. تنها باچنین فداکاری و گذشتی است که جامعه تکان میخورد و به خود میآید؛ همانگونه که امت اسلامی تا پیش از واقعه عاشورا در ایست کامل قرار داشت وهمه میدیدند که ضد ارزشها آنچنان توسعه پیدا کرده است که یزید بن معاویه به عنوان خلیفه رسماً وبه صورت علنی مشروب میخورد و ارزشهای اسلامی را به تمسخر می گیرد، ولی کسی اعتراض نمیکند؛ در حالی که پس از واقعه عاشورا و جانبازی امام حسین«علیه السلام» و اصحاب با وفای ایشان در سال (۶۳) در مدینه جنبش علیه بنیامیه به را ه میافتد و قیام حره به وجود میآید. در سال ( ۶۵) نیز قیام توابین در کوفه شکل میگیرد و در سال (۶۶) قیام مختار در کوفه رخ میدهد و قیام بعد از قیام، خواب را از چشم حاکمیت بنیامیه میرباید. از همینرو حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» هنگامی که آهنگ رفتن به سوی عراق را نمود، در مکه مکرمه برای ایراد خطبه ایستاد و تنها راهکار مقابله با حاکمیت بنیامیه را شهادت و گذشت از جان دانست:الْحَمْدُ لِلَّهِ، مَاشَآءَ اللَهُ، وَلاَ قُوَّه إلاَّ بِاللَهِ، وَ صَلَّی اللَهُ عَلَی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلَی وُلْدِ ءَادَمَ مَخَطَّ الْقِلاَدَه عَلَی جِیدِ الْفَتَاة. وَمَا أَوْلَهَنِی إلَی أَسْلاَفِی اشْتِیَاقَ یَعْقُوبَ إلَی یُوسُفَ. وَخُیِّرَ لِی مَصْرَعٌ أَنَا لاَقِیهِ؛ کَأَنِّی بَأَوْصَالِی تَتَقَطَّعُهَا عُسْلاَنُ الْفَلَوَاتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَکَرْبَلا´ءَ؛ فَیَمْلاَنَ مِنِّی أَکْرَاشـًا جُوفـًا، وَأَجْرِبَه سُغْبـًا. لاَ مَحِیصَ عَنْ یَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَمِ. رِضَا اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛ نَصْبِرُ عَلَی بَلاَ´ئِهِ، وَیُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ. لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ لُحْمَتُهُ، وَهِیَ مَجْمُوعَه لَهُ فِی حَظِیرَه الْقُدْسِ، تَقِرُّ بِهِمْ عَیْنُهُ، وَیُنْجَزُ لَهُمْ وَعْدُهُ. مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلاً مُهْجَتَهُ، وَمُوَطِّنـًا عَلَی لِقَآءِ اللَهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا؛ فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحـًا إنْ شَآءَاللَهُ تَعَالَی؛حمد و سپاس سزاوار خداست. آنچه را که خدا بخواهد، خواهد شد و قوّه و قدرتی نیست، مگر به خدا و درود بر رسول و فرستاده او باد! مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردنبند بر گردن دختر جوان کشیده و بسته شده است و من در آرزو و اشتیاق ملاقات و دیدار رفتگان از خاندان خود هستم؛ همانند اشتیاقی که یعقوب به دیدار یوسف داشت و برایم جایی معین و انتخاب شده است که باید پیکرم در آنجا بیفتد و من باید به آنجا برسم. گویا میبینم که بندبند مرا گرگان بیابان بین نَواویس و کربلا از هم جدا میسازند و از من شکمبههای تهی خود را پر میکنند و انبانهای گرسنه خود را سرشار مینمایند. فرارگاهی نیست از روزی که در قلم تقدیر گذشته است. رضای خدا، رضای ما اهلبیت است. بر امتحانات و بلاهای او شکیبایی مینماییم و او اجر و مزد شکیبایان را به طور کامل به ما عنایت خواهد نمود. پاره تن رسولخدا«صلی الله علیه و آله و سلم» از او دور نمیشود، در بهشت به او میپیوندد، باعث روشنی چشم او و انجام شدن وعدهاش میشود. (وعدهای که خداوند به رسولاکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» بری اقربایش داده است، منجّز و محقق میگردد) پس کسی که در میان ماست و حاضر است جان خود را ایثار کند و خون دل خود را فدا نماید و برای لقای خدا نفس خود را آماده نموده است، با ما کوچ کند که من در صبحگاهان عازم رحیل هستم. همچنین هنگامی که در مقابل سپاه کوفه قرار گرفت، بر این راهکار تکیه کرد و خطاب به آنان فرمود:إنّ هذهِ الدُّنیا قَد تَغَیَّرَت و تَنَکَّرَت و أدبَرَ مَعروفُها، فلَم یَبقَ مِنها إلاّ صُبابَةٌ کَصُبابَةِ الإناءِ و خَسیسُ عَیشٍ کالمَرعی الوَبیلِ حدیثأ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنهُ لِیَرغَبِ المُؤمنُ فی لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا فإنّی لا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً و لا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَما؛ به راستی که این دنیا دگرگونه شده و چهره عوض کرده و خوبیهایش پشت کرده و رفته است و از آن، جز تهماندهای همچون تهمانده آبی در ظرفی و اندک عیشی همانند چراگاهی آفتزده باقی نمانده است. آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیشود؟ به راستی که مؤمن باید به [مرگ و ] دیدار خدا روی آورد. پس من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز رنج و ملال نمیبینم.راهکار پنجم: حضور زنان فرهیخته در صحنهپنجمین راهکار برای دفاع از ارزشها، حضور زنان فرهیخته است؛ چرا که زنان سهم عمده و نقش کلیدی در دفاع از ارزشها دارند؛ چنانکه مردانی که در چنین صحنههایی حضور مییابند و هزینه آن را با گذشت از جان میپردازند، پرورشیافتگان همین زنان هستند. از همینروست که واقعه عاشورا تنها از جنس مذکر نیست که تنها مردان نقشآفرین این صحنه بیبدیل باشند و نیز تنها از جنس مؤنث نیست که فقط زنان نقشآفرین این صحنه باشند؛ بلکه مردان و زنان دوشادوش هم حضور دارند و هر یک نقش متناسب خود را ایفا میکنند. اگرمردان علت مُحدثه واقعهاند، زنان علت مُبقیه آن هستند و حضرت زینب کبری«سلام الله علیها»، عقیله بنیهاشم است که در شام با خطبه آتشین و تازیانه سخنانش، یزید بن معاویه را تحقیر میکند و خطاب به وی میگوید:وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ الدَّواهِی مُخاطَبَتَکَ، إِنِّی لاَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ، وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ، وَ أَسْتَکْثِرُ تَوْبِیخَکَ، لکِنَّ العُیُونَ عَبْری، وَ الصُّدُورَ حَرّی، أَلا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللهِ النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّیْطانِ الطُّلَقاءِ، فَهذِهِ الاْیْدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمائِنا، وَ الأَفْواهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنا، وَ تِلْکَ الجُثَثُ الطَّواهِرُ الزَّواکِی تَنْتابُها العَواسِلُ، وَ تُعَفِّرُها اُمَّهاتُ الْفَراعِلِ. وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنا مَغْنَماً لَتَجِدَ بِنا وَ شِیکاً مَغْرَماً حِیْنَ لا تَجِدُ إلاّ ما قَدَّمَتْ یَداکَ، وَ ما رَبُّکَ بِظَلاَّم لِلْعَبِیدِ، وَ إِلَی اللهِ الْمُشْتَکی، وَ عَلَیْهِ الْمُعَوَّلُ...اگر مصیبتهای بزرگ روزگار کارم را به اینجا کشانده که با تو سخن بگویم، ولی [بدان] من به یقین ارزش تو را کوچک و ناچیز و سرزنش تو را بزرگ میشمارم و فراوان تو را توبیخ میکنم، ولی چه کنم که دیدهها گریان و سینهها سوزان است. جای شگفتی بسیار است که گروهی الهی و برگزیده، به دست حزب شیطان و بردگانِ آزادشده کشته شوند و خونهای ما از این پنجهها[ی ناپاک] بچکد و پارههای گوشت ما از دهان [ناپاک] شما بیرون بیفتد و شما گرگهای وحشی پیوسته به سراغ آن بدنهای پاک و پاکیزه آیید و بچهکفتارها آنها را به خاک بمالند؟ اگر امروز [پیروزی بر] ما را غنیمتی برای خود میدانی، به زودی آن را غرامت [و مایه زیان] خود خواهی یافت؛ در آن روز که جز محصول کرده خویش را نخواهی یافت و هرگز پروردگار به بندگانش ستم نخواهد کرد. من فقط به خدا شکوه میکنم و تنها بر او اعتماد مینمایم.حضرت زینب«سلام الله علیها» پس از تحقیر کردن یزید، پرچم فتح و پیروزی حضرت سیدالشهدا«علیه السلام» را در پیش چشم حاکمیت بنیامیه به اهتزاز درآورد و خطاب به یزید فرمود:فَکِدْ کَیْدَکَ، وَ اسْعَ سَعْیَکَ، وَ ناصِبْ جُهْدَکَ، فَوَاللهِ لا تَمْحُو ذِکْرَنا، وَ لا تُمِیتُ وَحْیَنا، وَ لا تُدْرِکُ أَمَدَنا، وَ لا تَرْحَضُ عَنْکَ عارَها، وَ هَلْ رَأیُکَ إِلاّ فَنَدٌ، وَ أَیّامُکَ إِلاّ عَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ إِلاّ بَدَدٌ؟ یَوْمَ یُنادِی الْمُنادِی: أَلا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظّالِمِینَ.وَ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، أَلَّذِی خَتَمَ لاَوَّلِنا بِالسَّعادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ، وَ لاِخِرِنا بِالشَّهادَةِ وَ الرَّحْمَةِ. وَ نَسْأَلُ اللهَ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الثَّوابَ، وَ یُوجِبَ لَهُمُ الْمَزیدَ، وَ یُحْسِنَ عَلَیْنَا الْخِلافَةَ، إِنَّهُ رَحیمٌ وَدُودٌ، وَ حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل؛[ای یزید] هر چه نیرنگ داری، به کار بند و نهایت تلاشت را بکن و هر کوششی که داری، به کار گیر؛ اما به خدا سوگند [با همه این تلاشها] یاد ما را [از خاطرهها] محو نخواهی کرد و [چراغ] وحی ما را خاموش نتوانی نمود و به موقعیت و جایگاه ما آسیب نخواهی رساند. هرگز لکه ننگ این کار از تو پاک نخواهد شد. رأی و نظرت سست و زمان دولت تو اندک است و جمعیت تو به پراکندگی خواهد انجامید، در آن روز که منادی ندا دهد: لعنت خدا بر ظالمان باد. حمد و ستایش ویژه خداوندی است که پروردگار جهانیان است؛ همان که آغاز کار ما را به سعادت و مغفرت و پایان کار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند برای آن شهیدان پاداش کامل و افزودن بر پاداشها میطلبم و [از او میخواهم که] ما را جانشین نیک آنها قرار دهد. او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.امروز نیز اگر بخواهیم در مقابله با تهاجم فرهنگی و گسترش ضد ارزشها در جامعه پیروز شویم، یکی از کلیدیترین راهکارها به صحنه آوردن زنان فرهیخته و فهیم است، چرا که آنان با ظرفیتهای متناسب خودشان زمینه فتح و پیروزی را فراهم خواهند کرد.