سه رکن نبوی در رهبری سید حسن نصرالله
سه رکن نبوی در رهبری سید حسن نصرالله

سه رکن نبوی در رهبری سید حسن نصرالله

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، همه ما تقریبا روایت «العلماء ورثة الانبیاء» به گوشمان خورده. بعضا حتی با تفسیر سلیقه‌ای آن به وراثت انحصاری نبوت توسط طیف روحانیت، بسیار به صرف طلبگی خود نیز افتخار کرده‌ایم. دریغ از آن‌که فارغ از ادراکات سطحی، به منظور تفکیک نبوت از سایر جریانات، اندکی پیرامون وجوه سلبی و ایجابی سلسلهٔ انبیاء تفحص کنیم؛ تا دریابیم زندگی ما چه میزان در عرض مسیر نبوی و چه میزان در طول مسیر نبوی بوده است.بنابر روایت حوزه، مسلما اختصاص تعبیر وراث انبیاء به علماء از جهت اراده مشترک آنان برای بیداری جوامع و پیرو آن، انتقال بعث درونی خود به بیرون در قالب بعثت اجتماعی بوده است؛ لذاست که ما مکلف به شناخت ارکان حیاتی تحقق این هدف مشترک به وسیلهٔ تأملات تاریخی هستیم تا حیات فعلی خود را درگیر دستیابی به این افق نبوی کنیم.تنها با تبعیت از این قاعدهٔ گریزناپذیر است که می‌توانیم حقیقتا در جایگاه طلبگی خود از افتخار وراثت میراث ارزشمند انبیاء بهره‌مند باشیم.به پشتوانهٔ مباحث گذشته، فکر می‌کنم در کنار تمام راهکارهای پیوست ما به سلسلهٔ انبیاء، بهترین راه، تقلید از اسوه‌های موفق این جانشینی در دوران حیات ما هستند.به همین مناسبت یکی از لایق‌ترین گزینه‌های این نوع الگوسازی را گزینش کردیم. این گزینه کسی نبود جز شهید سید حسن نصرالله.از انطباق سیرهٔ نبوی با اعمال او، هرچه بگوییم کم گفتیم. کثرت محتوا در خصوص همین قضیه ما را به آن واداشت که سه مورد از موارد شمارش‌ناپذیر فضائل نبوی سید حسن ذکر کنیم؛ مواردی که در عین کمیت، کیفیت خود را حفظ کرده و غرض اصلی از نوشتار حاضر، یعنی تعیین ارکان حیاتی نبوت در تاریخ و تشخیص معادل این ارکان در حال حاضر است را به خوبی منتقل کرده‌اند.۱. برقراری رونق ولایت مؤمنینمقام معظم رهبری شایسته‌ترین موضع در قبال دشمن را اتحاد آحاد مسلمان می‌دانند. در واقع سید حسن انعکاس این رهنمود راهگشا بود. او غایت مقدس تضعیف استکبار جهانی را تنها از رهگذر لبنان دنبال نمی‌کرد و همواره با دراز کردن دست دوستی به سوی ملت مسلمان، می‌کوشید با نیروی اعجازآفرین ولایت و همبستگی اسلامی مچ دشمن را بخواباند.چه آن‌جا که بدون ذره‌ای اهمیت به اختلافات شیعه و سنی، یار و یاور همیشگی خروش انسانی حماس بود. و چه آن‌جا که بدون هیچ تعلق و منیت مادی، حین کسب عنوان محبوب‌ترین رهبر مسلمان، دستان رهبر انقلاب را بوسید تا دلبستگی خود به گفتمان انقلاب اسلامی را به رخ جهانیان بکشد و نشان دهد جبههٔ دشمن به هیچ وجه نمی‌تواند با تاکتیک «تفرقه بینداز و حکومت کن» در روند پیشبرد جبههٔ مقاومت خللی ایجاد کند. آری، اگر مقاومت خط مقدم استکبار جهانی اسرائیل را حتی در آزادی اسرای خود نیز عاجز ساخته، همه مرهون رویکرد متحدسازانهٔ سید حسن است.چگونه حماس بدون یاری حزب‌الله قادر به بهره‌وری از اندوخته‌های طوفان الاقصی بود؟ و چگونه جمهوری اسلامی که لقب زادگاه جبههٔ مقاومت را به دوش می‌کشد، توانایی ساخت بستر ایمن رشد درونی خود را علی‌رغم تهدیدهای بیرونی داشت؟البته حتی فراتر از این میزان اتکاء به قدرت ولایت و همبستگی مؤمنین را همیشه می‌توان در سیرهٔ نبوی یافت.قیام پیغمبر اسلام علیه کفار مکه هنگام جنگ بدر، گواه تاریخی این ادعاست.پیامبر هیچ‌گاه در سیر بعثت خود در مقاطع پیش از بروز انسجام درونی مدینه، اقدام به دفع خطرات خارجی نکرد.یعنی حساسیت همبستگی و ولایت اجتماعی مؤمنان به حدی بود که پیامبر ابتدا با گذار از بحران شعب ابی‌طالب و امثال آن، جامعهٔ متحدی ساخت و سپس به پشتوانهٔ نیروی اجتماعی ولایت‌مند خود بر دفع خطرات کفار فائق آمد.مطالب بالا در جای خود حائز اهمیت هستند اما اوج تبلور اتحاد در ارکان مقاومت متعلق به دو اتفاق مبارک است؛ یکی آن‌جا که جریانات داخلی لبنان، حزب‌الله را به دنبال کردن منافع ایران با پوشش تأمین امنیت لبنان متهم کردند و دیگری زمانی که مایک پمپئو تحریم ایران را راهی برای انفعال حزب‌الله لبنان نیز تلقی کرد.اینجا بود که غرض اصلی از برقراری ولایت محقق شد و در نتیجه دشمنان اسلام عملا خود را در تقابل با قدرتی ولایت‌مند و منسجم دیدند، نه در تقابل با جبهه‌ای گسسته و سست؛ جبهه‌ای که در عین تفاوت مأموریتی، وجود روابط متقابل تکاملی میان آن‌ها مشترک است.۲. مرزبندی بصیرت‌مندانه در قبال دشمنتاریخ اسلام، بزرگ‌ترین گواه وجوب اتخاذ مرزبندی مدبرانه در قبال دشمن است.پیامبر اسلام علی‌رغم امواج تحمیل مصائب متعدد از سوی دشمنان، هرگز به خود اجازهٔ ذره‌ای تعرض از اصول اسلام را به بهای سازش با کفار نداد و همیشه با محوریت حفظ مرزبندی در تلاش برای پاسداری از جبههٔ حق در برابر نفوذ دشمنان تا تحقق افق نهایی اسلام بود.حتی در صلح حدیبیه که ظاهرا نوعی صرف‌نظر از اهداف اولیهٔ بعثت به نظر می‌آید، نیز پیامبر نه تنها اجازهٔ نفوذ به کفار را ندادند بلکه با انتقال معارف اسلامی از پل ارتباطی ایجادشده، مقدمات فتح مکه را فراهم ساخت. در نگاه اولیه، صدور جواز ورود اهالی مکه به مدینه برگ برندهٔ بزرگی برای اعمال نفوذ دشمن محسوب می‌شد، اما در حقیقت حفظ چارچوب مرزبندی توسط پیامبر، اجازهٔ تأثیر مشرکان بر مسلمانان را که هیچ، بلکه حتی مسلمانان بیشتر نقش تأثیرگذار داشتند تا متأثر.مصداق دیگر وجود مسلم این‌گونه مرزبندی نبوی، دعوت به مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه توسط پیامبر بود. یعنی پیامبر خواهان ایجاد مرز گسترده‌ای میان مسلمین و کفار بود که بستر ایمن رشد اسلام فراهم آید، نه آن‌که فشار مستکبران زمانه، همواره مسلمانان را از سایهٔ خود نیز هراسان کند.لزوم تحقق این مرزبندی تا جایی بود که پیامبر پس از تشکیل مدینه نیز، دست از پاسداری از این مرزهای حیاتی نکشید و این بار خود برای شروع جنگ بدر اقدام نظامی کرد؛ چراکه می‌خواست فراتر از تصور کافران، برای دفع خطرات گریزناپذیر آنان پیشتاز باشد و در نهایت با دفع شر هرچه زودتر خطرات، عدم دسترسی کفار به مسلمین بیشتر شود.اکنون اما در امتداد این رویکرد نبوی به سیرهٔ سیاسی سید حسن نصرالله، شواهد و قرائن فراوان است. سید به قدری در سنگر ستیز با استکبار جهانی بر مرزبندی خود تأکید و از نبود مرزبندی در بعضی ملل اسلامی انتقاد می‌کرد که کتاب‌ها برای گنجایش آن لازم است. ولی چه بهتر که توضیح و تفصیل شواهد مدعای ما از زبان خود سید شنیده شود؛ بیانی که در واقع، انذارنامه‌ای از جانب نماد عینی مرزبندی بصیرت‌مندانهٔ معاصر خطاب به مسلمانان دچار بحران فقدان مرزبندی دشمن‌ستیزانه است. مسلمانانی که به رغم ارتباط وسیع خارجی با دشمن انکارناپذیری چون اسرائیل، مدام در حال تأسف بی‌فایده برای جنایات رژیم اشغالگر هستند و همچنان خود را در زمرهٔ مخالفان اسرائیل به شمار می‌آورند.گرچه این تعلل برخی مسلمانان در مرزبندی دشمن‌ستیزانه سرگذشت درازی دارد و به دوستی شرمانه با اسرائیل ختم نمی‌شود. مانند ماجرای جنگ سوریه که به وضوح دیدیم چگونه اتخاذ مواضع سازش‌گرایانه در قبال دشمن، اثری در روند جنایات داعش نداشت و آنان عینا نشان دادند به چیزی جز تصرف کلی ملل اسلامی رضایت نخواهند داد.اینک اما نوبت شنیدن انذار و بشارت نبوی سید حسن با مضمون یادآوری مصائبی است که در اثر نبود مرزبندی صحیح با دشمن ایجاد شده است. او می‌گوید:«به دولت‌های عربی بگویید راه‌حل مسالهٔ اسرائیل چیست؟ می‌گویند راه‌حل سیاسی، راهی جز مذاکره نیست. گفتگو و مذاکره با اسرائیل. خب سقف زمانی دارد؟ نه، ندارد. چند وقت است در حال مذاکره هستند؟ ده‌ها سال. با اسرائیل اشغال‌گر غاصب قاتل بی‌عار، با آرامش کامل. روند صلحی عربی هست که پس از سال ۲۰۰۰ به وجود آمده و ما امروز در ۲۰۱۲ هستیم و بعضی هنوز پای میز مذاکره‌اند. کجایند؟ پای میز مذاکره! مشکل از طرف اسرائیل است نه عرب‌ها. ده‌ها سال با اسرائیل مذاکره می‌کنیم و راه‌حل همچنان حل سیاسی است. خب بیایید در سوریه نیز به حل سیاسی بپردازید. می‌گویند دیگر زمان نیست. دیگر دیر شده. چطور می‌شود؟ برای ما توضیح دهید برادران.»سید در ادامهٔ همین گفتار، این تناقض مدنظر را به خوبی تبیین می‌کند؛ چیزی که متأسفانه در رسانه‌های فارسی بازتاب درستی نداشته است. او گفته بود:«اصلا فرض کنید نظام سوریه مثل اسرائیل است. مگر در مقابل اسرائیل حل سیاسی، گفتگو، مذاکره و سازش را نمی‌پذیرید؟ چرا در مقابل یک نظام عربی که نکات مثبت بسیاری و نکاتی منفی هم دارد، حل سیاسی پذیرفته نیست؟ و زمان نیست و دیر شده؟ یک منطق به ما ارائه کنید. بنده به شما خواهم گفت منطق چیست. کسی به من نگوید سید تو در این موضع‌گیری داری اشتباه می‌کنی. نه، بنده موضع‌گیری احساسی نمی‌کنم. بعضی هم می‌گویند این وفاداری است. بله، این وفاداری است. ولی فقط وفاداری نیست. این برآمده از بینش، روش و مصلحت امت است. روزهایی خواهند رسید و خواهیم دید و از یکدیگر سؤال خواهیم کرد.»به عبارتی دیگر، سید می‌خواهد نشان دهد چگونه تقلای چندین‌سالهٔ سازشگران و تجاوز از مرز میان اسلام و کفر، آنان را در بن‌بستی گرفتار ساخته که حاضرند برای تأمین منافع دشمن بارزی چون اسرائیل، دست به هر کاری بزنند گرچه نتیجه‌ای حاصل نشود. اما همین‌ها از مقابله با دشمن مشترکی چون داعش در سوریه، که به نوعی دفاع از خود نیز محسوب می‌شود، خودداری می‌کنند.بماند که با سوریه در نژاد و قومیت نیز اشتراک دارند، در حالی که میان یهودیت و اعراب دشمنی دیرینه برقرار است.۳. استقامت مؤمنانه در سایهٔ توحید سیاسیبه جرأت می‌توان گفت حتی از تصور عقل بشری نیز خارج است در شرایط اضطراری شعب ابی‌طالب، تصمیم به تداوم مقاومت گرفتن و تن دادن به مسیر دشوار استقامت. اما همین امتیاز سرنوشت‌ساز تدابیر نبوی وحیانی از صرف عقل بشری بود که اسلام را از محدودهٔ شعب ابی‌طالب خارج و به اوج شکوفایی در عصر موسوم به دوران طلایی اسلام رساند.پیرو این قاعدهٔ تاریخی، جریان نبوی همیشه سعی کرده وحدانیت سیاسی را سرلوحهٔ عمل خود قرار دهد. یقینا پیامبر اسلام در صورت دلبستگی به موعد دروغین کفار به جای دلگرمی به بشارت الهی، قادر به انتقال پیغام آگاهی‌بخش خود از حجاز تا سرتاسر جهان نبود.از این رو سید حسن نصرالله نیز در چالش مقابله با طواغیت زمانه، چاره را در توحید سیاسی یافت. او هرگز از اوضاع اسفناک اولیهٔ لبنان دلسرد نشد، گرچه بعدها نیز موج مشکلات و موانع توأمان بر او آوار می‌شد.سرانجام او مزد استقامت مؤمنانهٔ خود را در جنگ ۳۳ روزه از خداوند متعال دریافت کرد و طی آن به موفقیت اخراج اسرائیل از مرزهای لبنان نائل گردید.مایهٔ تحیر همگان بود که خستگی‌ناپذیری سید حسن، مقاومت لبنان را ـ که روزی امام موسی صدر به عنوان مؤسس آن، در همان گام‌های اولیهٔ تشکیل هستهٔ مقاومت ترور می‌شد ـ امروز به جایی رسانده که ارتش عظیم اسرائیل را وادار به عقب‌نشینی از لبنان کرده و برای خود و دیگر مراکز محور مقاومت، بازدارندگی گران‌بهایی به ارمغان می‌آورد.

همچنین ببینید

خوزستان ۱۰ مرکز شبانه‌روزی و ۵ مرکز روزانه نگهداری از سالمندان دارد

خوزستان ۱۰ مرکز شبانه‌روزی و ۵ مرکز روزانه نگهداری از سالمندان دارد

 مدیرکل بهزیستی خوزستان از فعال بودن ۱۰ مرکز شبانه‌روزی و ۵ مرکز روزانه نگهداری از سالمندان در استان خبر داد و گفت: مراکز روزانه در شهرهای مسجدسلیمان ، اهواز، شوشتر ،بهبهان، گتوند به ۲۶۰ سالمند خدمات آموزشی و توانبخشی ارائه می‌دهند